در آن زمان برخى كه خودشان فقط پول و مقام و لذايذ دنيوى را مىشناختند و جنگ و صلحشان تنها بر سر همين مسايل بود، مىپنداشتند على(عليه السلام) نيز به دنبال دنيا و رياست است! بر اين اساس مىگفتند، حضرت على(عليه السلام) هم كه جنگ به راه انداخته و يك روز با اصحاب جمل، روزى با معاويه و روزى نيز با نهروانيان مىجنگد، براى رسيدن به دنيا است! اميرالمؤمنين(عليه السلام) خود در اين باره مىفرمايد:
فَاِنْ اَقُلْ يَقُولُوا حَرَصَ عَلَى المُلْكِ وَ اِنْ اَسْكُتْ يَقُولُوا جَزَعَ مِنَ المَوْتِ؛1 اگر حرف بزنم، مىگويند براى حرص خلافت است و اگر سكوت كنم، مىگويند از مرگ مىترسد!
امروزه نيز در جامعه خودمان شاهديم كه برخى افراد همين گونهاند و تمامى رفتارها و گفتارهاى ديگران را بر جناحى بودن، استفاده ابزارى از دين، رياست طلبى و... حمل مىكنند. اين گونه قضاوت بدان سبب است كه اينان خودشان غير از دنيا و حكومت و مقام چيزى نمىشناسند. آنان باور نمىكنند كسى براى خدا و براى انجام وظيفه شرعى حرفى بزند و كارى انجام دهد. خيال مىكنند هر كس حرفى مىزند، يا پول گرفته و يا به دنبال رياست و مقامى است! از اين رو اگر كسى از دين هم سخن بگويد، او را متهم مىكنند كه از دين استفاده ابزارى مىكند. اينان نظير همان كسانى هستند كه حاضر بودند خودشان كشته شوند تا امثال مالك و حضرت على(عليه السلام) نيز كشته شوند؛ كسانى كه غير از حكومت و پول و مقام چيزى نمىشناختند.