بسان جامهها و زيورهايي مؤمن را آراسته ميسازد و جود و کرم و احسان الاهي تاج عزت و رشته شرافت بر سر و گردنش مينهد، حکايت از حقيقتي معنوي دارد که ايمان به انسان ميبخشد و البته اين هويت معنوي و الاهي بهوسيله افراد ظاهربين قابل درک نيست. چهبسا قيافه کافري که تميز و مرتب است در نظر ما زيباتر و خوشايندتر از قيافه مؤمن به نظر رسد، اما در نظر اهل باطن قيافه کافر، زشت و بدمنظر است، هرچند در ظاهر زيبا باشد و قيافه مؤمن زيبا و نوراني است، هرچند در ظاهر آراسته نباشد. اين نعمتهاي معنوي بسيار فراتر از نعمتهاي ظاهري است و نعمتهاي مادي و ظاهري در مقايسه با آنها چيزي بهحساب نميآيد. ازاينروي، حضرت روي آنها تأکيد ميکنند و آنها را زيباترين زينتهاي انسان معرفي ميکنند. اين زينتها و زيورهاي معنوي که بازنمود اعمال صالح انسان است، در قيامت که تجليگاه اعمال است، انسان بهشتي و رهيافته به رضوان حق را آراسته ميسازند و بر گردن و دستهاي او آويخته ميشوند و به او زيبايي و جلوه بهشتي ميبخشند:عَالِيَهُمْ ثِيَابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَإِسْتَبْرَقٌ وَحُلُّوا أَسَاوِرَ مِن فِضَّه وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا؛[1]«[بهشتيان] جامههايي سبز از ديباي نازک و ستبر در بردارند و با دستوارههاي سيمين زيور شدهاند و پروردگارشان به آنان شرابي پاکيزه بنوشاند».
تعبير حلّو أساور من فضّه ازآنروست که در فرهنگ عرب بهترين زيورها را به طلا و نقره نسبت ميدهند و بر اساس آن فرهنگ و ذهنيت، قرآن ميفرمايد که بهشتيان با دستوارههايي از نقره زينت يافتهاند و اين تمثيل و تشبيه با هدف ايجاد فهم و درک ناقصي از برخي از نعمتهاي بهشتي است و الا زينتهاي بهشتي قابل مقايسه با طلا و نقره و ساير زينتهاي دنيايي نيستند و چون درک حقيقت آنها براي ما ميسور نيست، خداوند بر آن شده که در حد فهم و درک ما زينتهاي بهشتي را به ما معرفي کند. آن