النُّکتَه سَوَادٌ، فَإِنْ تَمَادَى فِي الذُّنُوبِ اتَّسَعَ ذَلِک السَّوَادُ حَتَّى يُغَطِّيَ الْبَيَاضَ، فَإِذَا غَطَّى الْبَيَاضَ لَمْ يَرْجِعْ صَاحِبُهُ إِلَى خَيْرٍ أَبَداً، وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ:[1] "کلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِم مَّا کانُوا يَکسِبُونَ"؛[2] «در قلب هر بنده مؤمن يک نقطه سفيد وجود دارد، پس اگر مرتکب گناه شد و آن را تکرار کرد، يک نقطه سياه در آن پيدا خواهد شد. اگر همچنان به گناه خويش ادامه داد، نقطه سياه بهتدريج توسعه مييابد بهحدي که سفيدي قلب را بهکلي ميپوشاند؛ در اين صورت چنين قلبي هيچگاه بهسوي خوبي برنميگردد و اين است منظور خداي متعال که در قرآن فرمود: "بلکه کردارشان تمام قلبشان را پوشانده و تيره کرده است".
2. دگرگوني قلب با وسوسه شيطان
از نظر قرآن انسان موجودي است که همواره در حال تغيير و تحول است و شايد قلب را به جهت دگرگوني و زير و رو شدنش قلب مينامند و هواي نفس و وسوسههاي شيطاني دو عامل اساسي براي اين انقلاب و تغيير و تحول قلب ميباشند. وسوسهها، القائات شيطاني و شبهههايي که به ذهن راه مييابند، باعث زوال اطمينان و اعتقاد راسخ در قلب و تزلزل و شک و نااستواري دل ميگردند. در اين صورت دل به چيزي ايمان نميآورد و در حال شک و ترديد و عدم اعتقاد باقي ميماند.
3. زنگارزدگي قلب
از جمله حالات قلب که حضرت بدان اشاره دارند و بر اثر گناه به وجود ميآيد، حالت