و وقتي بين دو خواسته، ناگزير به انتخاب شد، قؤه اراده و تصميمگيري کار گزينش و انتخاب يکي از خواستهها را انجام ميدهد. منتها در شرايط عادي که برخي از خواستهها از برتري و جذابيت خاصي برخوردار نيستند و در انسان نيز هيجان خاصّي وجود ندارد، تصميمگيري راحت است و انسان بهراحتي دست به گزينش و انتخاب ميزند. اما وقتي خواستهها طغيان ميکنند و در انسان هيجان به وجود ميآورند، تصميمگيري دشوار ميگردد. بنابراين، تا خواستههاي حيواني طغيان نکردهاند و هيجاني به وجود نياوردهاند، انسان بايد فرصت را غنيمت بشمرد و با تفکر در عواقب طغيان خواستههاي پست حيواني زمينهاي را فراهم آورد که خواستههاي پست حيواني طغيان نکنند، تا در مقام تصميمگيري بتواند خواستههاي الاهي را بر خواستههاي نفساني مقدم بدارد. وقتي قوه غضب در انسان به هيجان درميآيد، عقل از کار ميافتد و فرصت انديشيدن و فکر کردن از انسان گرفته ميشود و گاهي ناخواسته انسان به رفتار جنونآميز، ناسزاگويي و فحاشي ميپردازد. اما وقتي قوه غضب انسان خاموش است و هيجان ندارد، انسان بايد خودش را آماده کند که اگر کسي به او دشنام داد، خود را کنترل کند تا حرف زشتي نزند و رفتار نامناسبي از خود بروز ندهد. همچنين در ارتباط با شهوات و غرايز حيواني، تا آن غرايز آرام و خاموش هستند انسان زمينه جلوگيري از هيجان و طغيان آن غرايز را در خود فراهم آورد و مقدمات و تمهيدات اتخاذ تصميم صحيح را فراهم آورد. با توجه به اين حقيقت و نقش تفکر در اصلاح رفتار انسان، قرآن کراراً بر اهميت تفکر و تعقل تأکيد ميورزد: در جايي آيات و نشانههاي الاهي را بستر تفکر انسان معرفي ميکند و ميفرمايد: