لذت دنيوي، لذت ابدي اخروي را از دست ندهد. البته انسان از طريق عقل و بيشتر از طريق نقل، يعني قرآن و سنت به تزاحم برخي از لذتهاي دنيوي با لذتهاي اخروي و ترجيح آنها پي ميبرد.
تزاحم و اصطکاک بين لذتها کاملاً روشن است و مثلاً لذت خوردن با لذت درس خواندن تزاحم دارد و يا نزد کساني که عواطف انساني و فطري سالم دارند خدمت به ضعفا و بيچارگان و خيرخواهي براي ديگران لذت دارد و اين لذتها عملاً با برخي لذتها تزاحم پيدا ميکند. علماي اخلاق از اين تزاحم و تضاد بين انگيزهها و لذتها، از روي مسامحه تعبير جنگ و نبرد عقل با نفس را به کار ميبرند. اين ازآنروست که حامل لذتهاي پستْ نفس است و آن لذتها به نفس نسبت داده ميشوند، در مقابل، لذتهاي برتر به عقل نسبت داده ميشود و ازاينروي عقل در مقام مقايسه بين لذتهاي دنيوي و لذتهاي معنوي و اخروي، لذتهاي اخروي و معنوي را ترجيح ميدهد و گزينش لذتهاي برتر را بهتر و شايستهتر ميداند و انسان را وادار ميکند که از لذتهاي پست چشم بپوشد. پس درواقع، جنگي بين نفس و عقل نيست بلکه عقل تنها راه را نشان ميدهد و انسان را به سمت کارهاي برتر و لذتهاي پايدارتر هدايت ميکند، چون گاهي در زندگي شرايط انسان به گونهاي است که نميتواند بين دو خواسته و دو لذت جمع کند و مجبور است که يکي را انتخاب کند و از ديگري صرفنظر کند. مثلاً دانشجو شب امتحان يا بايد لذت خوابيدن و استراحت را انتخاب کند و يا براي کسب موفقيت و رسيدن به لذتهاي برتر، درس خواندن را برگزيند و بدين ترتيب انسان در زندگي در معرض گزينش و انتخاب قرار ميگيرد، و نفس امّاره انسان را به گزينش لذتهاي پوچ و پست فراميخواند و عقل، انسان را به گزينش لذتهاي برتر واميدارد.
به اصطلاح علماء اخلاقْ نفس امّاره انسان را به طغيان و سرکشي و اعمال غرايز