در روايتي از امام رضا(عليه السلام) وارد شده که منظور از «فاصفح الصفح الجميل» عفو و درگذشتن بدون مؤاخذه و سرزنش است.[1]
اِلهى ظَلِّلْ عَلى ذُنُوبى غَمامَ رَحْمَتِک، وَاَرْسِلْ عَلى عُيُوبى سَحابَ رَاْفَتِک، اِلهى هَلْ يَرْجِعُ الْعَبْدُ الْابِقُ اِلاَّ اِلى مَوْلاهُ؟ اَمْ هَلْ يُجيرُهُ مِنْ سَخَطِهِ اَحَدٌ سِواهُ؟ «خدايا، ابر رحمتت را بر گناهان من بگستران و سحاب و بارش لطف و محبتت را بر عيبهايم بباران. خدايا، آيا بنده گريز پا و فراري جز بهسوي مولايش بازميگردد؟ و يا هيچکس جز مولايش او را از خشم خود پناه ميدهد؟»
بنده گنهکار در جستوجوي رأفت و پناه معبود
در حقيقت، گناه آتش نهاني است که در دنيا و آخرت گنهکار را در خويش فروميگيرد و ميسوزاند و با شعلههاي خود در دنيا، ايمان و روح او را تباه ميسازد و در قيامت و آخرت همه هستي و سرمايهاش را با لهيب سوزان خود ميسوزاند و تنها ابر رحمت و بارش باران لطف و رأفت الاهي شعلههاي کشنده و تباه سازنده آن را خاموش ميکند.
يکي از رابطههاي بين خدا و انسان، رابطه عبد و مولاست و همه انسانها بندهاند و خداوند مولاي مطلق آنهاست. حضرت در فراز فوق به اين رابطه اشاره دارند و در مناجات امير مؤمنان(عليه السلام)، در مسجد کوفه، اين رابطه چنين ترسيم شده است: مَوْلاىَ يا مَوْلاىَ، اَنْتَ الْمَوْلى وَاَنَا الْعَبْدُ، وَهَلْ يَرْحَمُ الْعَبْدَ اِلَّا الْمَوْلى؛[2] «آقا و مولاي من، تويي مولا و منم بنده، و آيا به بندهاي کسي جز مولا رحم ميکند؟»
[1] حويزي، نورالثقلين، ج4، ص32. [2] مفاتيح الجنان، مناجات امير مؤمنان(عليه السلام) در مسجد کوفه.