responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : جانها فداي دين نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی    جلد : 1  صفحه : 53

داشتند، امير‌الحاج تعيين مى‌كردند و گاهى نيز خود در مراسم حج شركت جسته و حج مى‌گزاردند. بدين ترتيب آنها خودشان هم به نحوى مروّج اسلام و قرآن و نماز و مسجد بودند و به احكام اسلام عمل مى‌كردند، چه رسد به اين‌كه بخواهند مانع انجام تكاليف دينى ديگران بشوند.

با اين حال، پس چگونه بود كه مى‌گوييم دين به خطر افتاده بود، و چرا امام حسين(عليه السلام) احساس تكليف و وظيفه كرد كه بايد قيام كند تا دين حفظ شود؟ دين كه به ظاهر بسيار هم داير و رايج و بازارش گرم بود. آيا مى‌گفتند نماز نخوانيد؟ مى‌گفتند اذان نگوييد؟ آيا بحث اين بود كه قرآن نخوانيد يا مسجد نسازيد؟

كسانى كه به سوريه و دمشق رفته‌اند، ديده‌اند كه مسجد اموى پس از صدها سال هنوز هم پابرجا است. اين مسجد را بنى‌اميه ساخته‌اند و مسجد بسيار بزرگ و محكمى هم هست. اين مسجد شاهدى است بر اين كه بنى‌اميه با مسجد ساختن و اذان گفتن و نماز خواندن مخالفتى نداشتند و خودشان نماز جمعه و جماعت نيز اقامه مى‌كردند. پس به راستى مسأله چه بود و چرا امام حسين(عليه السلام) براى دين احساس خطر كرد؟ چه وضعى پيش آمده بود كه آن حضرت مى‌فرمود اگر ادامه پيدا كند فاتحه اسلام خوانده مى‌شود؛ و عَلَى الاِْسْلامِ السَّلام؟

 

بيان امام حسين(ع) در فلسفه قيام عاشورا

سيد الشهدا(عليه السلام) خود در سخنانش اين‌گونه به اين پرسش پاسخ مى‌دهد:

اِنَّ هؤُلاءِ الْقَوْمَ قَدْ لَزِمُوا طاعَةَ الشَّيْطانِ وَتَوَلَّوْا عَنْ طاعَةِ الرَّحْمانِ وَاَظْهَرُوا الْفَسادَ وَعَطَّلُوا الْحُدُودَ وَاسْتَأْثَروُا بِالْفَيْءِ وَاَحَلُّوا حَرامَ اللهِ وَحَرَّمُوا حَلالَهُ.[1]


[1] بحار الانوار، ج 44، باب 37، روايت 2، ص 382.

نام کتاب : جانها فداي دين نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی    جلد : 1  صفحه : 53
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست