responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيام مولا از بستر شهادت نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی    جلد : 1  صفحه : 61

است. از اين رو معناى عبارت اين است كه، حب دنيا دين را فاسد مى‌كند و يقين را مى‌ربايد و سلب مى‌كند.

آدمى زمانى كه به دنيا دل بست و مزه لذت‌هاى حرام دنيا زير دندانش رفت، ديگر دلش نمى‌خواهد زير بار چيزى برود كه معارض و مزاحم آن لذّت باشد:

بَلْ يُرِيدُ الإْنْسانُ لِيَفْجُرَ أَمامَه؛[1][علّت ايمان نياوردن به معاد اين است كه] انسان مى‌خواهد [آزاد و] بى بند و بار باشد.

طبع انسان اين‌گونه است كه چيزهايى را كه او را محدود مى‌كند و جلوى بى‌بند و بارى‌اش را مى‌گيرد، نمى‌خواهد قبول كند و زير بار آن برود. از همين رو بيشترين مقاومت كفار در مقابل انبيا نسبت به مسأله معاد بوده و آن‌قدر كه درباره پذيرفتن معاد مقاومت كرده‌اند درباره هيچ مسأله‌اى سرسختى نشان نداده‌اند؛ چرا كه اگر معاد را مى‌پذيرفتند به دنبال آن بايد بسيارى چيزهاى ديگر را نيز قبول مى‌كردند. بله گفتن به معاد و پذيرفتن آن، مشكلات و محدوديت‌هاى فراوانى را به همراه داشت و آنان مى‌خواستند با عدم پذيرش آن، خيال خود را از بابت اين مسائل و مشكلات راحت كنند. از اين رو پيوسته تكرار مى‌كردند كه:

ما نَدْرِي مَا السّاعَةُ إِنْ نَظُنُّ إِلاّ ظَنًّا؛[2]ما نمى‌دانيم رستاخيز چيست؛ جز گمان نمى بريم.

وَما أَظُنُّ السّاعَةَ قائِمَة؛[3] و گمان ندارم كه رستاخيز برپا شود.


[1] قيامه (75)، 5.

[2] جاثيه (45)، 32.

[3] فصلت (41)، 50.

نام کتاب : پيام مولا از بستر شهادت نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی    جلد : 1  صفحه : 61
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست