responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شکوه نجوا نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی    جلد : 1  صفحه : 201

سِرّاً للهِِ وَ اَصْدَقُهُمْ قَوْلا وَ اَوْفاهُمْ عَهداً... بِهِ يُعَمِّرُ اللهُ تَعالى بِلادَهُ وَ يَدْفَعُ عَنْهُمُ الْبَلايا بِرَحْمَتِهِ. فَلَوْ عَلِمَ الْخَلْقُ ما مَحَلُّهُ عِنْدَ اللهِ وَ مَنْزِلَتُهُ لَدَيْهِ ما تَقَرَّبُوا اِليَ اللهِ اِلاّ بِتُرابِ قَدَمَيْه؛[1] محبّ آن است كه سرّ قلب و راز دل او صاف‌تر و گفتار او صادقانه‌تر و وفاى عهد او با خدا بيش‌تر است... خداوند به واسطه آنان شهرهايش را آباد و به خاطر رحمتى كه به اينان دارد بلا را از مردم دور مى‌كند. پس اگر مردم مى‌دانستند كه‌اين‌ها چه مقام و منزلتى در نزد خداوند دارند، هيچ وسيله ديگرى‌براى تقرّب جز خاك پاى آن‌ها انتخاب‌نمى‌كردند».

نكته مهم در اين روايت آن است كه تنها وسيله تقرب الى الله، خاك پاى بندگان محبّ خدا معرفى شده است، چرا كه اگر مى‌فرمود: لَتَقَرَّبُوا اِلَى اللهِ بِتُرابِ قَدَمَيْهِ معلوم مى‌شد كه وسايل گوناگونى براى تقرّب وجود دارد كه يكى از آن‌ها خاك پاى محبّان است، ولى با تعبيرى كه در حديث مذكور آمده، روشن مى‌شود كه هيچ وسيله ديگرى كارساز نيست.

آيا اين دو روايت كافى نيست كه انسان از اين درياى لطف و عنايت خدا جرعه‌اى بنوشد؟ باز در روايت است كه: اِنَّ اللهَ تَعالى انْزَلَ في بَعْضِ كُتُبِهِ: عَبْدي اَنَا وَ حَقّي لَكَ مُحِبٌّ فَبِحَقّي اِلَيْكَ كُنْ لي مُحِبّا؛[2] خداوند تعالى در برخى از كتب آسمانى خود چنين فرموده است: اى بنده من! قسم به حقّى كه بر تو دارم، من تو را دوست دارم. پس تو نيز مرا دوست داشته باش.

اگر اين روايت به همين صورت باشد و تصحيفى در آن رخ نداده باشد به همين معنى است كه بيان گرديد، ولى شايد به اين صورت


[1] بحار الانوار، ج 67، ص 23.

[2] ارشاد القلوب ديلمى، ج 1، ص 171.

نام کتاب : شکوه نجوا نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی    جلد : 1  صفحه : 201
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست