همه سؤالاتى كه نياز به بحثهاى طولانى دارد كه مجال بحث گسترده درباره آنها نيست.
كلمه ولايت در فرهنگ ما به ويژه پس از انقلاب اسلامى جايگاه خاصّى پيدا كرده است. ما در فارسى براى كلمه ولايت نتوانستيم واژه معادلى پيدا كنيم. مفسّران هم در تفسير اين واژه مطالب زيادى بيان كردهاند. اگر بخواهيم نزديكترين مفهوم را در اين رابطه بيان كنيم، مفهوم پيوند و ارتباط است. يعنى گاهى دو موجود در كنار هم قرار گرفته بر يكديگر تأثير مىگذارند. اينگونه ارتباط و تأثير و تأثّر را در عربى ولايت مىگويند، ولى گاهى اين مفهوم را بين دو طرفى لحاظ مىكنند كه يكى از آنها مؤثّر و ديگرى متأثر است چنانكه خداوند ولىّ انسان است با اينكه كسى در خدا تأثير نمىگذارد. در قرآن كسانى ولىّ خداوند معرفى شدهاند: «أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلا هُمْ يَحْزَنُونَ»[1] و نيز ما در شهادت به ولايت مىگوييم: «اَشْهَدُ اَنَّ عَلِيًّا وَلِىُّ الله؛ گواهى مىدهم كه على(عليه السلام) ولىّ خداست». پس هم خدا ولىّ على(عليه السلام) و هم على(عليه السلام) ولىّ خداست و رابطه طرفينى مىباشد، امّا تأثير فقط از طرف خداى متعال است.
البتّه گاهى هم رابطه يك طرفه است مثل اينكه پدر ولىّ طفل است، امّا طفل ولىّ پدر نمىباشد و يا رهبر اسلامى ولىّ امر مسلمين است امّا مسلمين ولىّ امر او نيستند. در حالى كه مسلمين نسبت به