شتاب كننده، حال بدترى دارد] و محل فرودآمدن تو در آن مسير ناگزير يا بهشت است يا دوزخ. پس پيش از فرودآمدنت براى خود چارهاى بينديش [و پيش از رسيدنت، منزل را آماده ساز كه پس از مرگ نه جاى عذر خواستن است و نه راهِ به دنيا بازگشتن.]
اشاره كرديم كه بخش عمده وصيّت حضرت على(عليه السلام) در مورد بيان موقعيت زندگى انسان در دنيا و نسبت دنيا با آخرت است. البته اين مهم، مطلبى است كه در بسيارى از كلمات اميرالمؤمنين(عليه السلام) و در احاديث اولياى دين و ائمه هدى(عليهم السلام) به چشم مىخورد. و شايد كمتر خطبهاى از نهج البلاغه را بتوان يافت كه در مورد اين موضوع، مطلبى بيان نكرده باشد. آنچه در اين خصوص اهميت دارد، توجه به سرّ اين گونه تأكيدهاست كه اينك به آن مىپردازيم.
مذمت دنيا، چرا؟
توجه رغبت برانگيز انسان به دنيا و اهتمام سرسختانه وى به زندگى دنيوى و كسب مقام و مال دنيا را فراموش كردن و يا انكار آخرت در عمل، شايد علت پافشارى بر مذمت دنيا در لسان ائمه هدى(عليهم السلام) باشد. در واقع از اين رو دنيا مورد مذمت قرار مىگيرد كه موجب غفلت انسان از آخرت مىشود. چون ديدنىها و شنيدنىهاى فريبا و جذاب اين دنيا هميشه در برابر ديدگان انسان خودنمايى مىكنند و همچون صاعقهاى تمام وجود وى را تحت تأثير قرار داده و رغبت وى را براى تحصيل آنها برمىانگيزند، در حالى كه آخرت، چون از شعور حسى انسان به دور و قابل ادراك حسى نمىباشد، بطور طبيعى و خود به خود كمتر مورد توجه و عنايت قرار مىگيرد. از همين رو ائمه هدى(عليهم السلام) با اهتمام كامل، به مذمت دنيا مىپردازند كه مبادا آخرت، فراموش و انسان، دلباخته مظاهر دلفريب دنيا گردد. به بيان ديگر به طور طبيعى و خود به خود انسان كمتر به فكر جهان ديگر ـ كه قابل درك حسى نيست ـ مىباشد. و اگر هم كسى به آخرت توجه دارد، يا برهان عقلى بر وجود آن اقامه مىكند و يا از بيانات انبيا و اوليا به وجود آخرت پى مىبرد، كه اين ميزان از آگاهى و آنهم به روش تعقلى، تأثيرى بسيار كم در انسانِ