دارد و آنها هم طبعاً انتظارات متقابلى از او دارند. اگر در روابط مشترك خانوادگى يكى از طرفين بخواهد نسبت به همسر خود زورگويى كند، معنايش اين است كه پذيرفته است شما هم مىتوانيد به او زور بگوييد. اگر زورگويى براى من بد است، براى او هم بد است. اگر براى من خوب است، پس براى او هم خوب است؛ چرا كه بايد خود را جاى او بگذارد. همانند همين مسأله در مورد رابطه پدر و فرزند نيز جريان دارد ـ البته با صرف نظر از خصوصياتى كه در پدرى و فرزندى هست كه پدر حقوق و وظايفى دارد كه فرزند ندارد و بالعكس ـ ولى از جهت اينكه هر دو انسان هستند و باهم زندگى مىكنند و روابط مشتركى دارند، وظايف آنها رابطه معين و شكل خاص به خود مىگيرد و براى اينكه اين روابط به شكل صحيح خود به وجود بيايد، پدر بايد فرض كند كه من پسر هستم و پسر هم بايد فرض كه پدر است، آنگاه آنگونه رفتار كنند كه دوست دارند با آنها به عنوان پدر يا فرزند رفتار كنند. به عنوان نمونه، همه ما كم و بيش دوران كودكى خود را به خاطر داريم و به ياد مىآوريم كه گاهى رفتار پدر و مادر خود را دوست نداشتهايم و آنها را سرزنش مىكرديم. اينك كه خود پدر هستيم، بايد آن رفتار نادرست را، نسبت به فرزند خود ترك كنيم و آن كارى را كه دوست نداشتيم پدر با ما انجام دهد، ما نيز با فرزند خود انجام ندهيم. اگر دوست داشتيم در يك شرايطى پدر با ما رفتار خاصى داشته باشد اكنون ما نيز با فرزند خود همانگونه رفتار كنيم: مثلا اگر اشتباهى مىكرديم، دوست داشتيم كه پدر، دوستانه و نه با رفتارى مسبدّانه و ديكتاتور مآبانه، ما را از اشتباه خود آگاه سازد، اكنون خود نيز بايد با فرزند خود اينگونه رفتار كنيم؛ يعنى فرض كنيم كه اين فرزند، پدر است و ما فرزند او هستيم همان سان كه اگر اشتباهى مىكرديم دوست داشتيم كه پدر با ما برخوردى ملايم و مناسب داشته باشد، حالا كه پدر هستيم همين رفتار را انجام دهيم. به اين ترتيب اين روحيه و شكل رفتار بايد بين تمام افراد برقرار باشد. اگر هر شخصى خود را به جاى ديگرى فرض كند، بيشتر مشكلات اجتماعى حل مىشود.
شيوه عمل به معيار معاشرت
از آنجا كه اين فراز وصيّت از اهميّت ويژهاى برخوردار است و مطلب تازه و بديهى بيان شده است، حضرت على(عليه السلام) با عبارتى همچون يا بُنَىَّ تَفَهَّمْ وَصِيَّتِى، وصيّت خود را ادامه مىدهند تا