وقتى دانشمندى در مورد مسألهاى خاص تحقيق مىكند و يا در يك رشته علمى زحمت مىكشد و به نظريهاى دست مىيابد علىرغم تلاشهاى فراوان و زحمات طاقتفرسا، تنها به يك مظنّه قوى شخصى نايل مىگردد كه نتيجه تمام علوم، اين چنين است. بنابراين بايد از عمق وجود معتقد باشد كه ديگران هم كه فكر مىكنند و زحمت مىكشند، اگر به نتيجهاى خلافنظر او دست يافتند، نبايد آن را تخطئه نمايد. از كجا معلوم است كه ظن شما از ظن ديگران به واقع نزديكتر باشد؟ اگر چه ممكن است كه در اين مسأله خاص، اطمينان شخصى من قوىتر باشد ولى شخص ديگرى هم شايد همينگونه حساب كند و بگويد اطمينان شخصى من قوىتر است. اينجاست كه آفت غرور اثر ديگر خود را نشان مىدهد و سبب مىشود كه انسان به رأى خودش، اطمينان داشته باشد ولى حرف ديگران را تخطئه كند. يعنى وقتى تحقيق و تلاش نمود و به نظريهاى خاص رسيد، عقيده ساير دانشمندان و محقّقان را به حساب نمىآورد و مىگويد فقط اين حرفى كه من مىگويم درست است و بس. چه بسا همين شخص بعد از مدتى نظرش تغيير كند، ولى باز نسبت به عقيده دوم خود نيز همين بينش را خواهد داشت كه فقط آنچه من مىگويم درست است و بس، و هر كه و هر چه غير از اين بگويد، درست نيست. در حالىكه اگر توجه كنيم، مىبينيم اكثر قريب به اتفاق اين علومْ ظنى هستند و قراين ظنى خاصى ما را به اين نظر و عقيده رهنمون گشته است و شخص ديگرى هم قراين ظنى ديگرى در اختيار دارد و به عقيده ديگرى دست يافته است. بنابراين همانگونه كه ممكن است نظر شما صائب باشد احتمال دارد كه نظر او هم صائب باشد. هيچ ضمانتى وجود ندارد كه عقيده و نظر شما مهمتر و نزديكتر به صواب باشد؛ جز خودخواهى و غرور و خودپسندى كه مىگويد رأى من نظر صائب است و ديگران هيچ نفهميدهاند. و گرنه اگر به غرور و خودپسندى مبتلا نباشد با كمال تواضع مىگويد ظن من به اينجا منتهى شده است و اميدوارم كه دليل خوبى براى عمل كردن باشد، شايد هم ديگران بهتر فهميده باشند. وليك افسوس كه عدد افرادى كه در مقام اظهار نظر، متواضعانه اظهارنظر مىكنند بسيار اندكند و افراد بسيارى به غرور و خودخواهى و خودپسندى مبتلا هستند و اصرار دارند نظر ما درست است و ديگران هر چه گفتند غلط و اشتباه است. و گاهى اوقات تعبيرات نابه جايى به كار