انسان به شرايط و ضوابط امر به معروف و نهى از منكر توجه نداشته باشد ممكن است در انجام اين تكليف، به گناهى زشت و بزرگتر مبتلا شود. مثلا كسى، گناهى كوچك انجام داده و چه بسا مخفيانه هم آن را مرتكب شده كه كسى نفهميده است، اما كسى كه شرايط امر به معروف و نهى از منكر را نمىداند، در نزد ديگران آبروى او را مىريزد. ريختن آبروى مؤمن، خود گناه كبيره است، در حالىكه او به گمان خودش، امر به معروف نموده و غافل است از اينكه گناه كبيرهاى را مرتكب شده است.
بنابراين وقتى آدمى در مقام انجام وظيفهاى برمىآيد بايد چَند نكته مهمّ را رعايت نمايد: اول بايد تلاش كند تا درست وظيفهاش را بشناسد و به شرايط و ضوابط آن كاملا آگاه شود. البته اين نكته مربوط به مقام شناخت و معرفت است؛ يعنى در ابتدا بايد شناختِ درست و مطابق با واقع از حق داشته باشد. و همينطور راه صحيح انجام آن تكليف و وظيفه خطير را ياد بگيرد و آنگاه پا به ميدان عمل گذارد. البته مىدانيم كه به اين مجموعه فعاليتها «تفقّه فىالدين» گفته مىشود. و مقصود اين است كه آدمى بايد در دين خود ريزبين و ژرفانديش باشد و عمق معارف الهى را درك كرده، وظيفه خود را بفهمد. اين فهم عميق از دين را «تفقّه فىالدّين» مىگويند. اين مفهوم، از آن معنايى كه ما از فقاهت در ذهن خود داريم عامتر و در عين حال دقيقتر از آن چيزى است كه ما اصطلاحاً آن را فقه مىناميم.
ب) شرط عملى
مرحله دوم، در انجام تكاليف، مرحله عمل است. بعد از آن كه دانستيم كه چه كارى بايد انجام دهيم، نوبت همت نمودن و زحمتكشيدن براى انجام وظيفه است. انسان در اينجا بايد با مشكلات دست و پنجه نرم كرده و به آنچه آن را حق يافته است، عمل نمايد. پس در مقام شناخت بايد به وسيله علم و تحصيل معرفت و تفقّه در دين، حق را از باطل شناخت و در ميدان عمل مىبايست با تلاش و زحمت و تمهيد مقدمات، به حق و تكليف عمل نمود و آنچه را مورد رضايت خدا است انجام داد.
شايد از همين جهت است كه حضرت در ادامه مىفرمايد: خُضِ الغَمَراتِ اِلَى الْحَقِّ حَيْثُ