حالىكه مىدانيم راههاى مختلف و عديدهاى براى انجام اين فريضه وجود دارد و هزار نكته باريكتر از مو در راه انجام امر به معروف و نهى از منكر وجود دارد؛ مثلا بايد با بيان و لحنى مقبول و پسنديده نهى از منكر كنيم تا مخاطبْ خيرخواهى ما را احساس كرده، از كرده خود پشيمان گردد. متأسفانه بسيارى از اوقات، نه تنها انگيزه ما براى امر به معروف و نهى از منكر انگيزه الهى نيست و آنچه انجام مىگيرد از سر خيرخواهى و انجام وظيفه نيست، بلكه كار ما خود گناه بزرگى است؛ مثل آنجايى كه انسان به بهانه نهى از منكر، آبروى شخص را مىريزد و يا خردهحسابهاى شخصى خود را تسويه مىكند. در حالى كه ريختن آبروى مؤمن از گناهان كبيره است و بسيارى از اين روشها نه تنها روش صحيح انجام يك تكليف نيست، بلكه خود به گناهى ديگر منتهى مىگردد.
متأسفانه گاهى براى انجام يك تكليف واجب چند گناه كبير مرتكب مىشويم و به كيفيتى امر به معروف و نهى از منكر را انجام مىدهيم كه نه تنها طرف تحت تأثير قرار نمىگيرد، بلكه بيشتر لجاجت كرده و عمداً مرتكب خطا و گناه ديگر مىشود؛ يعنى امر به معروف و نهى از منكر به شكلى بسيار نامطلوب انجام مىگيرد كه از نظر نتيجه نه تنها در شخص تأثير مثبت ندارد، بلكه چه بسا او را به لجاجت وا مىدارد تا در گناه اصرار ورزد.
بنابراين در انجام تكليف امر به معروف و نهى از منكر كه از ضروريات دين و از اهمّ فرايض است بايد بر اساس شرايط و ضوابط خاص و معيّن شده، عمل نمود تا امر به معروف و نهى از منكر به نحو مطلوب انجام پذيرد. بايد بياموزيم كه با هر شخصى به چه كيفيت و زبانى سخن بگوييم و با توجه به چه شرايط زمانى و مكانى اين وظيفه حساس را انجام دهيم تا اثر مطلوب را ببخشد و خود ما به غرور و خودپسندى و بزرگىفروشى مبتلا نشويم. اگر در انجام فريضه الهى، با انگيزه الهى وارد عمل شده و اين نكات را رعايت كنيم و حكمت انجام آن وظيفه را نيز مدّنظر داشته باشيم هرگز نتيجه معكوس، عايد نخواهد شد.
پس بايد توجه داشت كه صرف علم به تكليف و اينكه واجبى در قرآن بيان شده و يا از ضروريات دين شناخته شده است، در اقدام به آن واجب كفايت نمىكند. بلكه بايد شرايط و ضوابط امتثال آن را نيز آموخت تا بتوان آن تكليف ضرورى و واجب را درست انجام داد. اگر