نام کتاب : پندهاى امام صادق علیه سلام نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی جلد : 1 صفحه : 261
ديگرى هم داشت و آن، «نجات يك شخص بىگناه» است. در اينجا، بايد ديد ارزش كداميك بيشتر است؛ ارزش راست گفتن يا ارزش نجات دادن يك انسان بىگناه از دست فردى ظالم؟
مسأله عفو از ديگران نيز داراى چنين حكمى است؛ يعنى ممكن است با مطرح شدن چند عنوان ديگر، ارزش آن تغيير كند. اگر عفو از كسى، موجب تضييع حقوق فرد يا افراد ديگرى شود، حكم متفاوتى پيدا مىكند. مثلا، اگر فردى با ديگرى در مالى شريك است و شخصى در آن مال خيانت كرده، در اينجا اگر بخواهد او را مورد عفو و بخشش قرار دهد، به شريك خود ظلم كرده است؛ چرا كه ممكن است وى از اين اقدام راضى نباشد. در اينجا، گذشتن از حق خود، موجب تضييع حق ديگرى مىشود كه از نظر شرع و اخلاق پسنديده نيست.
همچنين گاهى عفو يك گناهكار، موجب گستاخى وى مىگردد؛ يعنى موجب مىشود كه آن شخص، كار زشت و ناپسند خود را تكرار نمايد. فلسفه عفو و گذشت اين است كه انسان خاطى متنبّه شده، خود را اصلاح نمايد و دشمنى او به دوستى تبديل گردد: فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ.[1] بنابراين اگر عفو موجب جرىتر شدن فرد گناهكار گردد، نبايد از او گذشت نمود.
به طور كلى، انسان در اين كار بايد همواره مصالح خود و جامعه را در نظر داشته باشد. بر اين اساس، هميشه معلوم نيست كه عفو بهترين راه باشد؛ مثلا ممكن است تنبيه و مجازات فردى كه حقوق ديگران را پايمال نموده است، موجب جلوگيرى از تكرار آن كار بد شود. اصولا يكى از فلسفههاى احكام مجازات در اسلام، همين نكته است كه فرد و جامعه ـ هر دو ـ اصلاح شوند. اينكه اسلام در برخى از موارد دستور داده حدّ فرد گناهكار در ملأ عام جارى شود، براى اين است كه ديگران هم عبرت بگيرند و مرتكب چنين كارى نشوند.
در اوايل انقلاب، وقتى جنايتكاران را مجازات مىكردند، برخى مىگفتند: اين كار با عفو و رأفت اسلامى منافات دارد. در روايت هم داريم وقتى حضرت مهدى(عليه السلام) ظهور مىكنند، شمار گناهكاران و ستمگرانى كه مجازات مىكنند آنقدر زياد است كه عدهاى مىگويند: اگر اين شخص از اولاد فاطمه(عليها السلام) بود، اين چنين خون مردم را نمىريخت؛ يعنى اين كار را خلاف رحمت و عطوفت اسلامى مىبينند. حال آنكه بايد ديد اگر چنين كسانى مجازات نشوند،