در سرلوحه دعوت بسيارى از پيامبران اين مسأله مطرح بوده كه به خدا ايمان آوريد و بر او توكل كنيد. يكى از ويژگىها و علايم ايمان به خدا اين است كه انسان بر او توكّل كند؛ انسان اگر به ربوبيّت او اذعان دارد و معتقد است كه مجموعه جهان هستى زير سيطره حكومت و ربوبيّت او قرار دارد و تنها معبود شايسته پرستش، اوست، هرگز به خود اجازه نمىدهد به دنبال ديگرى برود و از او استمداد جويد، بلكه همواره به درگاه ذات اقدس حقّ اعتماد كرده، فقط از او درخواست كمك مىكند: اگر بيمار است از او درمان مىخواهد و اگر گرفتارى و مشكلى دارد، صرفاً از آستان ربوبى او اميد به رفع آن دارد.
قرآن كريم در موارد گوناگونى، توكل بر خدا را از ويژگىهاى افراد با ايمان دانسته و مىفرمايد:
افراد با ايمان به واسطه توكل و اعتماد به خداوند، به سمت تقويت ارتباط خود با او و در نهايت كمال نهايى در حركتاند، زيرا كمال روحى و معنوى فقط در سايه عشق و محبت و توكل به ذات اقدس حقّ، حاصل شدنى است. ذره ناچيز در پرتو تكيه بر خداوند و عشق و محبت به او، به خورشيد كمال ازلى مىرسد و قطره حقير چون به درياىِ بيكران پيوست، دولت بىكران يافت.
به قول حافظ:
كمتر از ذرّه نهاى پست مشو مهر بورز *** تا بخلوتگه خورشيد رسى چرخ زنان
چو ذره گرچه حقيرم ببين به دولت عشق *** كه در هواى رخت چون به مهر پيوستم
توكّل و لزوم كار و فعّاليت
معناى توكل مسلماً اين نيست كه انسان در مسجد معتكف شود و مشغول به عبادت و راز و