بدين معنى است كه مىپذيريم آن حضرت به راستى فرستاده خدا است و اجمالا بنا مىگذاريم كه هر چه از طرف خداوند براى ما بياورد، آن را بپذيريم. اما پس از اين تعهد اجمالى، در مقام تفصيل و عمل كردن به آنچه پيامبر(صلى الله عليه وآله) از جانب خداوند آورده است، گاهى به دستوراتى برمىخوريم كه عمل به آنها مشكل است و چندان به مذاقمان خوش نمىآيد و با همان گرايش ذاتى ما به آزادى سازگارى ندارد. برخى مسلمانان صدر اسلام همينگونه بودند. آنان بر اثر معجزاتى كه از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مشاهده كردند به آن حضرت ايمان آوردند و پيامبرى ايشان را پذيرفتند. اما پس از آن، پيامبر(صلى الله عليه وآله) برخى دستوراتى نظير جهاد، انفاق و زكات از جانب خداى متعال آورد كه براى بعضى از افراد عمل به آنها سنگين بود. كسى كه چندان مال و ثروتى ندارد، هنگامى كه دستور انفاق داده شود چندان مشكلى برايش ندارد، چراكه، براى مثال، او صد تومان در جيب دارد كه مىخواهد ده تومان آن را انفاق كند، و دادن ده تومان از صد تومان، و دل كندن از آن چندان دشوار نيست. اما كسى كه چندين ميليارد در بانكهاى خارجى دارد اگر بخواهد خمس بدهد رقم سنگينى مىشود. براى مثال، اگر يك ميليارد دلار داشته باشد، بايد دويست هزار دلار آن را خمس بدهد، و دويست هزار دلار پول كمى نيست كه انسان به راحتى بتواند از آن دل بكند و تسليم اين دستور شود و به آن تعهدى كه نسبت به عمل به دستورات خداوند داده بود پاىبند بماند. اينجا است كه آن تمايل ذاتى به آزادى و گريز از قيد و بند بار ديگر به سراغ او مىآيد و باعث مىشود تلاش كند تا به نحوى از زير بار اين قيد و محدوديت فرار كند. از اين رو عمل كردن به اين دستور نياز به تعهد جديدى دارد، غير از آن تعهد اجمالى كه ابتدا سپرده بود.
در صدر اسلام، براى ورود به جرگه ايمان و اسلام كافى بود كسى شهادتين را بر زبان جارى كند و به وحدانيت خداوند و رسالت پيامبر(صلى الله عليه وآله) شهادت دهد. اما معمولا پس از گفتن شهادتين، پيامبر(صلى الله عليه وآله) در بسيارى از موارد بيعت خاص از آنها مىگرفت. براى مثال، از آنان پيمان مىگرفت كه اگر دشمنى به پيامبر(صلى الله عليه وآله) حمله كند به يارى آن حضرت بشتابند، يا پيمان مىبست كه از آن پس، دستوراتى كه از سوى خداى متعال نازل مىشود و پيامبر(صلى الله عليه وآله) به آنان ابلاغ مىكند، بپذيرند و اجرا كنند. آن حضرت حتى از زنانى كه از مكه به مدينه مهاجرت مىكردند بيعت مىگرفت. كيفيت بيعت هم به اين صورت بود كه