«لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَه حَسَنَه لِّمَن كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرا؛[1] قطعاً براي شما در [اقتدا به] رسول خدا سرمشقي نيکوست، براي آن کس که به خدا و روز واپسين اميد دارد و خدا را فراوان ياد ميکند».
در جاي ديگر، پس از آن که حضرت ابراهيم(عليه السلام) و پيروان راستينش را سرمشق مؤمنان ميداند، ميفرمايد:
«لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِيهِمْ أُسْوَه حَسَنَه لِمَن كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الآخِرَ...؛[2] قطعاً براي شما در [پيروي از] آنان سرمشقي نيکوست، براي کسي که به خدا و روز واپسين اميد دارد».
مفاد و سمت و سوي اين دو آيه، شبيه آيات مربوط به لقاي الهي، از جمله آيه 110 از سوره کهف که محور اين بحث هست و آيه 249 از سوره بقره ميباشد.
چنان که گفتيم منظور از لقاي الهي در آيه مورد بحث، لقاي مطلوب است که براي مؤمنان در قيامت حاصل ميشود و آنان به خاطر پرستش خداوند و انجام دستورات الهي، از رحمت بينهايت الهي و سعادت ابدي و همجواري محبوب در قيامت برخوردار ميگردند اما به راحتي نميتوان از آن، واژه مشاهده و رؤيت الهي را که عرفا بدان قائلند برداشت کرد؛ چه اين که بسياري از مؤمنان تصوري از رؤيت الهي ندارند، چه رسد که آن را تصديق کنند.