بنابراين انسان از آن جهت که با اراده خود حرکتي را انجام ميدهد، آن حرکت ارادي و همراه با رنج و زحمت، ميتواند داراي اهداف متعددي باشد؛ اما از آن جهت که مجموع حرکات انسان در بستر حرکت عمومي جهان انجام ميگيرد و چون حرکت عمومي جهان به خداوند ميانجامد؛ انجامي كه درك حضور خداوند و ملاقات او را در در جهان ديگر به همراه دارد، حركت انسان در اين مجموعه سرانجام و هدفي واحد خواهد داشت. اکنون با توجه به آن که اين جهان پهناور با همه پديدههايش و از جمله انسان به سوي جهان ظهور حقايق و ملاقات با خدا در حرکتند و همه انسانها در پايان حرکت خود و در مسير زندگي خويش خداوند را ملاقات خواهند کرد، اين پرسش پيش ميآيد كه آيا انسان نبايد کاري کند تا ملاقاتش با خداوند، ملاقاتي آرماني باشد؛ همانند محبوبي که پس از سالها انتظار و دور ماندن از محبوب و معشوق خويش، به لقاي او نايل ميگردد و در آغوشش ميکشد و محبوب با روي گشاده او را بپذيرد؟ چنين باشد خوب است يا به هنگام ملاقات ، خداوند او را همچون حيواني پست از خود براند و به آتش جهنم گرفتارش کند؟
عالم آخرت، در زبان قرآن عالم بازگشت به سوي اللهاست و انسان در نهايت حرکت خويش به جهان آخرت وارد شده و به سوي پروردگار خويش باز گردانده ميشود و با او محشور ميگردد:
«وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ إِلَيْهِ تُحْشَرُون؛[1] بدانيد که شما را به سوي او گرد خواهند آورد».