باب «مفاعله»، مطاوعه، به معناي موافقت و اقدام دوجانبه نهفته است. فعل تلاقي و واژه ملاقات در مورد دو چيز و يا دو کسي به کار ميرود که از هم دور بوده و فاصله و جدايي بين آن دو وجود داشته باشد و اکنون آن دو به هم رسيدهاند و در مورد دو چيزي که پيشتر بين آن دو جدايي و فاصله نبوده، به کار نميروند. در تعبيراتي که در قرآن درباره لقا و ملاقات با خداوند، کلمه «رب» و يا «الله» به صورت مفعول ذکر شده است، مشتقات «لقا» يا به صورت اسم فاعل و يا به صورت مصدر به «الله» و يا «رب» و يا ضمير راجع به آن دو آمده است.
برخي درباره ضمير کلمه «ملاقيه» در آيه شريفه گفتهاند مرجع آن خداوند است؛ بدين معنا که انسان در نهايت حرکت همراه با رنج و تلاش خويش و عملي که به هم رسانده است، خداوند را ملاقات ميکند. برخي گفتهاند مرجع ضمير «ملاقيه»، عمل است؛ بدين معنا که انسان در قيامت عمل خويش را ملاقات ميکند. برخي گفتهاند معناي «ملاقيه»، ملاقات با پرونده عمل است؛ چون عمل انسان در دنيا به انجام رسيده و پايان پذيرفته است و انسان در قيامت با پرونده عمل خويش روبه رو ميگردد. برخي گفتهاند معناي «ملاقيه» اين است انسان با پاداش و يا کيفر عملش روبه رو ميگردد؛[1] اما از بين توجيهات مزبور، معنا و توجيه اول برتري دارد. بايد افزود که کلماتي چون، لقا، ملاقي و يلاقي و ديگر مشتقات آنها حدود بيست بار در قرآن در ارتباط با لقا و ملاقات با خدا به کار رفتهاند. حدود ده بار نيز درباره ملاقات روز قيامت به کار
[1] ر.ک: يعسوب الدين رستگار، تفسير البصائر، ج 53، ص 553ـ552.