خوردنيها و مال دنيا و برخورداري از رياست، مقام و موقعيتهاي اجتماعي بر دل انسان چيره شد، ديگر در آنْ جايي براي محبت خدا باقي نميماند و عنايت الهي نيز از چنين شخصي سلب ميشود. عنايت و توفيق الهي از آن كسي است كه درصدد اطاعت و بندگي خداست و پيش از آن كه طعم محبت خدا را بچشد، بر اين باور است كه راه سعادت و رستگاري، بندگي و تلاش براي جلب رضايت الهي است. وقتي او در اين مسير گام برداشت، نخست جرقهاي از نور خدا بر دلش ميتابد و جرعهاي از محبت الهي را به كامش ميريزند، اگر او ارزش اين بخشش و نعمت الهي را دانست و در مسير بندگي خدا تلاش بيشتري از خود نشان داد، بارقههاي بيشتري از محبت الهي بر دلش فرود ميآيد، چنان كه با حضور در مرتبهاي سراسر قلب و دل او از محبت و عشق به خداوند آكنده ميشود و در دلش جايي براي بيگانه باقي نميماند و اگر از اندوختههاي خود بهره نبرد و به باورهاي خويش توجه نكرد، تدريجاً از محبت و توجهات الهي كه منشأ حيات معنوي است، محروم ميشود و فرجامي تاريك و اسفبار خواهد داشت:
«أُوْلَـئِكَ مَأْوَاهُمُ النُّارُ بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ؛[1] آنان جايگاهشان، به سزاي آنچه ميكردند آتش دوزخ است».