واكنش مادر ناشي از تناسب رفتار كودك با نفس و روح اوست و ملايمت و سازگاري رفتار و امري با نفس، منشأ لذت و احساس شادماني انسان ميگردد.
خداوند منبع كمالات و محبت نامتناهي
از آنچه گفته شد نتيجه ميگيريم كه محبت و دوست داشتن ناشي از كمال ديداري، شنيداري، روحي، معنوي و كمالات ديگري است كه ممكن است وصف ناشدني هم باشند. اين كمالات درجات و مراتبي دارند و اشيا، حيوانات و انسانها هر يك داراي مراتب و درجاتي از آن كمالات هستند و هر موجودي كه درجات بيشتري از كمالات را داشته باشد، دوست داشتنيتر و تعلق خاطر به آن بيشتر خواهد بود. مثلاً پرندهاي كه هم زيباست و صداي زيبايي هم دارد، دوست داشتنيتر است. موجودات عادي چون محدود و متناهي هستند، كمالات آنها نيز محدود، متناهي هستند و در نتيجه محبت ناشي از آن كمالات نيز محدود است؛ اما از آن جا كه خداوند نامحدود و نامتناهي است، كمالات او نيز چنيناند و محبت و عشق حقيقي و كامل به او نيز چنين خواهد بود. هركس بر حسب درك و فهم ناقص خود مرتبهاي از كمالات خدا را درك ميكند و در همان اندازه به خداوند محبت ميورزد؛ اما اگر در كسي توانايي اوج گرفتن روح و رسيدن به عاليترين مراتب كمال فراهم آيد و به تعبير ديگر ميل به بينهايت پيدا كند و بتواند كمال و جمال بينهايت خداوند را به نوعي درك كند، عشق و محبت او به خداوند نيز