در قوانين كشورهاي غربي و همچنين در قوانين بينالمللي بر آن تأكيد دارند. بر اساس اين حق، انسان حتي در پذيرش و يا مخالفت با دين خدا آزاد است. آموزهها و ارزشهاي ديني و اعتقادي هيچگونه تعهد و مسؤوليتي براي انسان ايجاد نميكنند. حق آزادي چيزي نيست كه غرب كشف كرده باشد، بلكه برگردان خوي طغيان، ناسپاسي و گريز از مسؤوليت بندگي خداست كه پيشينهاي به درازاي حيات انسان در زمين دارد.
كسي كه ميخواهد آزادانه به هر كاري دست بزند و به خواستههاي ناپسند نفس خود جامه عمل بپوشاند، براي اين كه بازدارندههاي انگيزشي و اعتقادي سد راه او نشوند، يكسره منكر آخرت، روز واپسين و حساب و كتاب ميگردد. چون اگر او پذيرفت كه آخرت و حساب و كتابي در كار است، كار برايش سخت ميشود و نميتواند دست به هر كاري بزند و هر حرفي را بر زبان آورد؛ چون بر اساس باور به معاد، روزي بايد حساب رفتار و گفتار خويش را پس دهد. باور به معاد او را واميدارد كه حلال و حرام را رعايت كند. او براي اين كه از زير فشار اين حسابرسيها و محدوديتهاي ناشي از مسؤوليت پذيري در قبال بندگي خدا و باور به معاد خارج شود و به خيال خام خويش، خود را آسوده و راحت گرداند، قيامت را انكار ميكند. بنابراين، منشأ انكار قيامت و معاد دليل منطقي و برهان عقلي نيست، بلكه بيبندوباري و آزادي از قيد و بند مسؤوليتها و وظايفي است كه بر بندگي خدا و پذيرش معاد مترتب ميگردند. همچنان كه گفتيم اين عامل رواني و احساسي نپذيرفتن معاد و مسؤوليتهاي مترتب بر آن، خود سبب انكار علمي اصل وجود معاد ميگردد و عليرغم