سراسر جهان فرمان بر حق و عدالت و حكومت واحد و جهانى آن حضرت گردند.
هم چنين اختلافات فقهى كه در فروع و مسايل جنبى جهاد ابتدايى وجود دارد ـ مثل اختلاف فقها در مشروط بودن جهاد ابتدايى به حضور امام معصوم(عليه السلام) و امثال آن ـ هرگز نمىتواند مستمسك انكار اصل اين حكم قرار گيرد.
به هر حال، با اين تلاشهاى مذبوحانه و بى ثمر نمىتوان جهاد ابتدايى را كه اصل جواز آن از ضروريات و مسلّمات فقه اسلامى است، امرى نامشروع و خلاف اسلام قلمداد كرد. كسانى كه به اين تلاشها دست مىزنند، به جاى انكار اين حكم مسلّم فقهى، بهتر است خود را از سلطه فرهنگ و نظام ارزشى غرب برهانند و احكام اسلام را در چارچوب نظام ارزشى خود اسلام مورد تحليل و ارزيابى قرار دهند.
در اين جا با كمال صراحت و بدون نگرانى از تعارض و مخالفت با فرهنگ غرب، بايد بگوييم، تنها ارزش اصيل و مطلق انسان، وصول او به «كمال نهايى» خود خواهد بود كه چيزى جز «تقرب به درگاه الهى» و يافتن مقام و منزلت در پيشگاه خداى متعال نيست. بنابراين هر چيزى كه راه اين كمال جويى و منزلت خواهى و تقرب به خداوند را ببندد و در پيشِ پاى رهروان راه حق چاهى شود كه در آن سقوط كنند، و يا سنگى كه با برخورد به آن سرنگون گردند، و به هر حال سدّى در برابر تحقق كمالات و اهداف والاى انسانى باشد، بايد آن را از ميان برداشت.
هدف از بعثت پيامبران الهى نيز چيزى جز اين نبوده است كه انسان را به سوى خداى متعال دعوت كنند و راه تقرب به درگاه الهى و منزلت يابى