responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : معارف قرآن نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی    جلد : 1  صفحه : 71

سپس در آن مى‌دمى و موجودى زنده و پرنده‌اى حقيقى مى‌شود به اذن من: «فَتَكُونُ طَيْراً بِاِذْنى» و هنگامى كه كور مادرزاد را به اذن من شفا مى‌دهى، [اعمى، مطلق نابيناست و اكمه كسى‌است كه نابينا، از مادر متولد شده است ]حتى تو چنين كسى را به اذن من بينا مى‌كنى و كسى كه مبتلا به برص و پيسى است (در آن زمانها ابتلاء به مرض برص، قابل علاج نبود)، چنين كسى را تو هم شفا مى‌دهى، و بالاتر از اينها مرده‌ها را زنده مى‌كنى و از قبر بيرون مى‌آورى و به اذن من «وَ اِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتى بِاِذْنى» اينها معجزاتى بود كه حضرت عيسى(عليه السلام) براى اثبات نبوت خود، به مردم ارائه مى‌كرد. هركدام از انبياء معجزاتى داشتند، معجزات آن حضرت هم اين‌ها بود. در آيه‌ى ديگر به جاى «وَ اِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتى» «وَ اُحْيىِ الْمَوْتى بِإذنِ اللهِ» است، كه از قول خود حضرت عيسى(عليه السلام) مى‌فرمايد: كه من مردگان را باذن خدا زنده مى‌كنم. در بعضى از تفاسير كه صاحبان آنها منكر معجزات هستند و مى‌خواهند معجزات را بر طبق قوانين طبيعى تفسير و تأويل كنند؛ مسأله‌ى شفاى مرضى را به نوعى نبوغ در طبابت تفسير كرده‌اند كه عيسى(عليه السلام) طبيب برجسته‌اى بود كه مَرضى را به آسانى معالجه مى‌كرد و اين يك نوع اعجاز تلقى مى‌شود وگرنه چيزى بر خلاف قوانين طبيعت انجام نمى‌داد! و چون به اين قسمت از آيه «وَ اِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتى» مى‌رسند؛ مى‌گويند: قرآن مى‌گويد كه تو مرده‌ها را بيرون مى‌آورى، زيرا حضرت عيسى(عليه السلام)مرده را از قبر بيرون مى‌آورده و نبش قبر مى‌كرده است! اين معنا با اين كه بسيار مضحك است و جز كسى كه مبتلا به يك مرض قلبى باشد، (البته منظور از قلب اين قلب صنوبرى كه در طرف چپ سينه است، نيست، بلكه قلبى يعنى روحى، همانكه قرآن هم مى‌فرمايد: «فى قُلُوبِهِمْ مَرَضْ») چنين نميگويد، اين هم شد حرف كه خدا منت بگذارد بر عيسى(عليه السلام) كه تو آن كسى هستى كه نبش قبر مى‌كنى و مرده را از قبر بيرون مى‌آورى؟! علاوه بر اين در آيه‌ى ديگرى از قول خود حضرت عيسى(عليه السلام) مى‌فرمايد: «وَ اُحْيىِ الْمَوْتى بِإذنِ اللهِ» من مردگان را به اذن خدا زنده مى‌كنم. به هر حال اينها مرضهايى‌است كه براى بعضى از منتحلان و منتسبان به اسلام، در اثر علم زدگى يا غربزدگى و يا هرچيز ديگر پيدا شده است و يا بر اثر ضعف ايمان. [كه فكر مى‌كنند تمام قوانين عالم منحصر است در قوانين طبيعت و چيزى ماوراى طبيعت و حاكم بر طبيعت نيست.] بنابراين آنچه در اين جهان واقع مى‌شود فقط بايد از مجراى قوانين طبيعى انجام بگيرد، و اينان معجزات و كرامات را نفى مى‌كنند؛ آنگاه در مقام جمع بين عقيده‌ى فاسدشان با آياتى كه در ظاهر پذيرفته‌اند و اظهار ايمان به آنها مى‌كنند، دچار اين تناقضگوييها مى‌شوند و در تنگنا قرار مى‌گيرند و چنين حرفهاى بيهوده و كودكانه‌اى به زبان مى‌آورند.

نام کتاب : معارف قرآن نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی    جلد : 1  صفحه : 71
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست