responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : معارف قرآن نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی    جلد : 1  صفحه : 50

منظور، معرفت كلّى و نتيجه‌ى استدلال عقلى مى‌بود، مى‌بايست چنين گفته مى‌شود: «وَ لَوْ لا ذَلِكَ لَمْ يَعْلَمْ اَحَدٌ اَنَّ لَهُ خالِقاً»، يعنى هيچكس نمى‌دانست كه «خالقى» دارد نه اينكه چه كسى خالق اوست، اين مطلب را بيشتر توضيح مى‌دهيم و از خواننده‌ى محترم، تقاضاى بذل دقّت بيشتر داريم:

اگر انسان علم شهودى نداشته باشد تنها حقيقتى كُلّى را مى‌تواند بفهمد مثلا اين كه يك كسى هست كه كار خاصى را انجام داده است. اگر شما سازنده‌ى يك ساختمان را نديده باشيد تنها مى‌توانى بفهميد كه سازنده‌اى، اين مصنوع را ساخته و از صفات مصنوع مى‌توانيد پى به صفات صانع هم ببريد، هر قدر دقت و مهارت در آن مصنوع بيشتر به كار رفته باشد، دلالت بر هنرمندى و كارآيى و مهارت صانع مى‌كند، تا اين حد شما مى‌توانيد بگوييد سازنده‌ى ماهرى بوده است، خيلى باسليقه بوده است. اما اينكه چه كسى است؟ از اين استدلالات او را نمى‌توانيد بشناسيد، شخص او را درك نمى‌كنيد، استدلالات عقلى مى‌تواند به ما بگويد كه جهان آفريننده‌ى حكيمى و آفريننده‌ى توانايى دارد. اما اينها يك مفاهيم كلّى است؛ كسى هست كه آفريننده و توانا و دانا و حكيم است. اما چه كسى‌است؟ اين را ديگر استدلال عقلى به ما نمى‌گويد؛ اگر آن رابطه‌ى درونى و قلبى بين ما و خدا نبود، خود خدا را ما نمى‌شناختيم، مى‌دانستيم كه عالم، خالقى دارد اما اينكه كى‌است؟ نمى‌دانستيم. شناخت شخص خالق وقتى ميسّر است كه يك نحو شهودى نسبت به او حاصل شده باشد و الاّ يك معرفت كلّى خواهد بود؛ منظور از دقتى كه تقاضا كرديم خواننده بفرمايد، در اين جمله بود كه فرق است بين اينكه بگوييم «لَوْ لا ذَلِكَ لَمْ يَعْلَمْ» (يا «لَمْ يَدْرِ يا لَم يَعْرِفْ» به حسب تعبيرات مختلفى كه در روايات هست)، «اَحَدٌ اَنَّ لَهُ خالِقاً» يا گفته شود: «لَمْ يَعْلَمْ مَنْ خالِقُهُ»[1].

در زبان خودمان مى‌گوييم اگر چنين چيزى نبود هيچ كس نمى‌دانست كه جهان خالقى دارد. يكوقت اينگونه گفته مى‌شود. يكوقت ديگر گفته مى‌شود اگر اين نبود هيچكس نمى‌دانست چه كسى خالق جهان است. تعبيرى كه در همه‌ى روايات است همين است: نمى‌گويد اگر چنين مكالمه و مواجهه‌اى نبود هيچكس نمى‌دانست كه عالم خالقى دارد؟ زيرا اگر اين جريان هم نبود عقل انسان مى‌فهميد كه جهان خالقى دارد؛ حتى عقل مى‌توانست صفاتش را هم بفهمد؛ اما شخصش را نمى‌توانست بشناسد اين جريان، موجب شده است كه


[1] اگر آن ارائه) نبود هيچ كس نمى‌دانست كه خالقى دارد يا: نمى‌دانست كه كدام كس خالق اوست.

نام کتاب : معارف قرآن نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی    جلد : 1  صفحه : 50
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست