هر كه به مقدار ذرّهاى نيكى كند، همان را مىبيند و آنكه به اندازهى ذرّهاى بدى ورزد؛ همان را خواهد يافت.
ظاهر اين است كه خود عمل را خواهد ديد.
پس اين دسته از آيات، دلالت دارد براينكه رابطهى بين اعمال ما و نتايج آن در آخرت؛ رابطهاىست بيش از حدّ قرارداد و اعتبار، و نوعى رابطهى تكوينىست و اعمال نيك و بد، علّت پيدايش ثواب و عقاب است بگونهاى كه ميتوان آنها را خود اعمال، تلقّى كرد. شبيه آنچه در مورد هستهى درخت و ميوهى آن ميتوان گفت كه ميوه همان هسته است كه امروز به اين صورت درآمده است.
البتّه منظور اين نيست كه فرضاً اگر در اينجا نماز مىخواندهايم، در آنجا مىبينيم كه نماز مىخوانيم؛ يا در مورد انفاق مىبينيم كه فقيرى در كوچهاى نشسته است و ما به او پول مىدهيم؛ اين پاداش نيست؛ آن همه نعمتها كه در قرآن به عنوان پاداش ذكر شده است از جُمله «جنّاتٌ تجرى تحتها الانهار» و «ازواجٌ مطهّرة» پاداشهاى انسانهاست. امّا مىفرمايد، جزاى شما همان كارهايىست كه كردهايد. پس اعمالى كه در دنيا انجام مىدهيم، خود اينها، در اخرت صورت ديگرى دارد.
اين مطلب از بسيارى از روايات نيز برمىآيد: از جمله روايتى در مورد شب اوّل قبر وجود دارد... صورت خوشبو و زيبايى كنار مؤمن مىآيد و با او مأنوس مىشود و او را بشارت ميدهد و خير مقدم ميگويد پس مؤمن مىپرسد تو كيستى؟ مىگويد من اعمال نيكوى تو هستم...(كافى ج 3 ص 232).
در رواياتى نيز آمده است كه چون كسى تسبيح يا حمد يا تهليل يا تكبير ميگويد خداوند در بهشت برايش درختى غرس مىنمايد (وسائل الشيعه، ج 4، ص206ـ207).
در روايات بسيارى آمده است كه اعمالى كه در دنيا انجام مىدهيم، يك صورت اخروى دارد كه آن صورت اخروى، نعمتهاى بهشتى ست.[1]
و امّا چگونه رابطهى بين اين عمل و آن صورت اخروى وجود دارد؟ اين براى ما قابل فهم نيست. از آنجا كه حقيقت آخرت را نمىتوانيم درك كنيم، طبعاً رابطهاى را هم كه بين اين عالم و آن عالم وجود دارد؛ نمىتوانيم درك كنيم.
[1] بحارالانوار ج7 چاپ تهران ص 228ـ230 در تجسم اعمال و شرح اربعين شيخ بهائى ره در اواخر شرح حديث 9 و شرح حديث 33 و اواخر شرح حديث 39 در تجسم اعمال