انسان ناسپاس، آفرينش خود را فراموش مىكند و براى ما مثل مىزند كه: كيست كه اين استخوانهاى پوسيده را زنده كند؟! بگو آنكس كه نخست آنرا آفريد و او به هر آفرينشى داناست.
اگر به مردم بگويى شما پس از مرگ دوباره زنده مىشويد؛ كافران مىگويند اين يك سحر آشكار است.
تبيين ارتباط بين معاد و اين اتّهام جادوگرى، اينست كه : چنان به اين عقيدهى باطل خود پايبند و در آن جازم بودند كه مىگفتند: اگر چنين چيزى را هم ببينيم باز انكار مىكنيم و مىگوييم چشم بندى ست.
2 ـ دفع شبهات
تنها چيزى كه مىتواند به عنوان حجّتى براى نفى معاد اظهار شود (گرچه در قرآن صريحاً به اين صورت بيان نشده) شبههى فلسفىِ اعادهى معدوم است: آدمى چون مرد و نابود شد؛ اگر دوباره زنده شود، ديگر خود او نيست، چيز جديدى ست. پس عقلاً محال است كه چيزى كه قبلاً نابود شده است، دوباره به وجود آيد و همان باشد.
قبلاً گفتيم كه اين شبهه، احتمالاً مورد نظر اين آيه است:
مىگويند چون در زمين گم گشتيم (نابود شديم) دوباره در آفرينش جديد قرار خواهيم گرفت؟ چون در مورد اين آيه، دو احتمال وجود دارد؛
1 ـ از قبيل همان استبعاداتِ نظير آيههاى ديگر است.
2 ـ همان شبههى اعادهى معدوم است؛ يعنى شايد در ميان منُكران رستخيز، در همان روزگاران گذشتهاى كه قرآن نقل مىفرمايد؛ افرادى از اهل استدلال نيز بودهاند و اين شبهه براى آنان مطرح بوده است. اگر چنين شبههاى باشد جواب آن همان است كه در آيه مىفرمايد: شمااز بين نمىرويد؛ پس اصولاً اعادهى معدوم نيست بلكه جدا شدن روح و بازگشت آنست كه محال نيست.
شبهات ديگرى هم ممكن است وجود داشته باشد كه شكل فلسفى ندارد و اگر بخواهيم آنها را به صورت منطقى منظّم كنيم، مىتوان گفت به دو چيز بازمىگردد:
1 ـ هر امرى براى وقوع، نياز به فاعلى دارد براى انجام آن، و نيز نيازمند به قابلىبراى