چون به هر حال انسان موجود زندهاى است و قرآن مبدأ پيدايش هر موجود زندهاى را آب مىداند. اين هم وجهى ست؛ گرچه وجه اوّل، نزديكتر است.
به هر حال، در مورد تعبيرات «ماء» ؛آيات قابل جمع است، امّا چيزى كه بيشتر منشأ توهّم اختلاف مىشود، تعبيرات: تراب، طين، حمأ مسنون، صلصال و امثال آنهاست.
مىگوييم: اين تعبيرات هم، قابل جمع است: خاك با افزودن آب «طين» (=گل) مىشود؛ وقتى آبش كم شود و خشك گردد «صلصال» مىگردد و به گل ولاى كنار جوى و دريا «حَمَأْ» اطلاق مىشود؛ وقتى چسبنده باشد: صافات / 10: «طِين لازِب».
نام دارد و بارى، همهى اينها از «تُراب» است.
چيزى كه مىماند اختلاف بين دسته آياتىاست كه بر «ماء» تأكيد دارد و بين آنها كه بر «تراب»؛ اينها چگونه قابل جمع است؟
مىگوييم: اگر حصر در بين بود يعنى وقتى مىفرمايد: «خَلَقَكُمْ مِنْ تُراب» بدين معنى بود كه تنها و تنها از خاك آفريده شدهايد و يا در جايى كه مىگويد از آب؛ يعنى تنها از آب آفريده شدهايد؛ اختلاف باقى بود ولى مىدانيم كه براى معرّفى منشأ پيدايش يك موجود، گاهى، مجموع عناصرِ تشكيل دهندهى آن موجود را ذكر مىكنند و گاهى به اقتضاى بلاغت برخى از آنها را. و اين در عرف معمول است؛ بنابراين جمع بين ايندو دسته از آيات چنين است كه در برخى روى بعضى تكيه شده كه تراب يا ماء باشد و در برخى روى مجموع كه طين باشد.
نيز، اشاره به مراحل پيدايش انسان دارد: انسان نخستين تنها از تراب يا طين خلق شده است ولى انسانهاى مراحل بعدى از نطفه آفريده شدهاند. پس به ساير انسانها نيز به لحاظ مبدأ بعيد مىتوان گفت از تراب و به لِحاظ مبدأ قريب، از نطفه، آفريده شدهاند.
به توهّمى هم كه در اينجا شده است اشاره كنيم كه: برخى پنداشتهاند آيات ماء دافق و نطفه عموميّت دارد و شامل انسان نخستين نيز مىشود و از اينجا خواستهاند استفاده كنند كه قرآن با نظريّهى تكامل، موافق است؛ كه پاسخ آن در جاى خود خواهيم داد انشاء الله.
بررسى آيات مربوط به آفرينش انسان
آياتى داريم كه مىفرمايد: خدا انسان را آفريد در حاليكه قبلاً او چيزى نبوده است.