و امّا تعبير زوجين اثنين؛ خاصّه كه اثنين تأكيد بر دو تا بودن است؛ ظاهراً جز بر همين نر و ماده بودن؛ تطبيق نمىكند.
امّا اوصاف گياهان در اين آيات:
چنانكه ديديم در آيات مذكور در فوق، سه وصف ذكر شده است (و مشابه آنها نيز در آيات ديگر وجود دارد) كه عبارتند از: مزون، بهيج، و كريم.
هر سه لفظ تقريباً معناى مشابهى دارد: موزون يعنى متناسب، بهنجار، سنجيده.
ريشه اين كلمه اگرچه وزن است امّا معناى اصلى وزن ،سنجيدن است؛ بنابراين گرچه ظاهراً وزن بمعنى سنگينى است امّا قوام معناى وزن، به سنگينى نيست بلكه به سنجيدنِ سنگينى هر چيز است دستكم همه جا به معناى سنگينى نيست.
اعراف / 8: «وَالْوَزْنُ يَوْمَئِذ الْحَق».
(سنجش در اين روز، حقّ است).
پس معنى آيه چنين مىشود كه اعضاء گياه سنجيده و متناسب آفريده شده چنانكه بين اندامهاى ما تناسب وجود دارد. چنين نيست كه گياهى ساقهاى به ظرافت گندم داشته باشد و ريشهاى به ستبرى ريشه گردو.
بهيج: در لغت يعنى زيبا؛ چيزى كه ديدنش موجب بهجت و شادمانى مىشود. و اين خاصيّت شگرفى است در گياهان. چنانكه تصديق مىكنيد كه ديدن هر نوع گياه، با هر شكل و رنگ؛ در انسان ايجاد لذّت و شادى مىكند. طراوت و خرّمى ويژهاى دارد كه سرورانگيز است.
همان رنگ و شكل در جمادات اين خاصيّت را (دستكم به آن درجه) ندارد.
كريم: تقريباً همان معناى بهيج را داراست: «ما يُرْضِى النّاظِر» چيزى كه نگرنده را خرسند مىكند. شايد در فارسى بتوان آن را دلپسند معنى كرد. نيز معانى ديگرى دارد: احجار كريمه يعنى سنگهاى قيمتى؛ گاه نيز به معناى بزرگوارى و گاهى جود و بخشش و هم به معنى ارجمند است.
[اينكه ما آبرا فراوان فرو ريختيم. آنگاه زمين را خوب شكافتيم و دانه را در آن رويانديم و (نيز) انگور را، در درختانى با سر شاخههاى افشانرا، و زيتون را و درخت خرما را، و باغهاى انبوه و ميوه و علف را؛ دستمايهاى براى شمايان و چهار پايان تان].
در اينجا نيز، توجّه مىدهد كه «ما» هستيم كه آب را فرو فرستاديم... اَنَا، شَقَقْنَا...انبتنا...مائيم...