اوست كه بادها را پيشاپيش رحمت خويش (باران)؛ به بشارت مىفرستد.
حجر / 22: «وَأَرْسَلْنَا الرِّياحَ لَواقِحَ فَأَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماء».
بادها اين بارور كنندگان را گسيل داشتيم و از آسمان آب را فرو فرستاديم.
برخى «لواقح» را به معناى بارور كنندگان درختان معنى كردهاند و گفتهاند كه يكى از وسائل تلقيح درختان باد است كه گرده گل نر يا نرگل را به ماده مىرساند (در برخى درختان اين عمل به وسيله حشرات و زنبورها انجام مىشود) و آنرا بارور مىكند، امّا با توجّه به ذيل آيه كه مىفرمايد: «فَأَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماء» بعيد بنظر مىآيد زيرا اگر منظور اين بارورى مىبود مىبايست ذيل آيه را نيز متناسب با صدر آن مىآورد و مىفرمود: و درختان را ميوه دار كرديم.
پس به احتمال قوى، اين بارورى، در ارتباط با آمدن باران است. برخى مطالعات در دانش جديد نيز بارورى ابرها را (براى آمدن باران) در ارتباط با بادها و نوع آنها مىدانند.
براى اينكه بخار آب كه به صورت ابر در هوا متراكم است؛ به آب تبديل شود، نيازمند به يك كاتاليزر[1] (واسطه و عامل مساعد) است و باد نقش اين كاتاليز را به عهده دارد و با فعل و انفعالاتى كه در ابرها انجام مىدهد؛ بى درنگ ابرها بارور و باران سرازير مىشود.
اين در صورتى است كه «لواقح» را در آيه، به معناى مُلَقّحات (=بارور كنندگان) بگيريم ولى ظاهراً در لغت بدينمعنى نيامده است. لواقح يعنى باردارها؛ و در اين صورت مىتواند معناى ديگرى داشته باشد: يعنى باد، خود بارور است از چيزى و حامل چيزى است كه آن چيز مستوجب نزول باران مىگردد. ممكن است حامل بار الكتريكى يا چيزهاى ديگرى كه به وسيلهى علوم اثبات شده است يا خواهد شد؛ به هر حال جاى تأمّل است ولى نبايد آيه را بر
[1] Catalyseurموادّى كه سرعت واكنشهاى شيميائى را افزايش مىدهند و خود در آخر عمل بدون تغييرباقى مىمانند؛ فرهنگ اصطلاحات علمى ص 432.