يعنى علاوه بر استحكام؛ گويى چيزى نيز به آن تكيه دارد و اين موجب سكينه و آرامش زمين است. و اين تعبير در آيات بسيارى آمده است كه ما كوهها را چون لنگرها و ميخها آفريديم تا جلوى تزلزل زمين را بگيرد.
و در زمين لنگرهايى (= كوههايى) گذارديم تا ايشان را نلرزاند. كوهها را لنگرهايى قرار داديم تا زمين را از لرزاندن بازدارند يعنى اگر اين كوهها نبودند؛ زمين اين آمادگى و اقتضاء را مىداشت كه دائماً بلرزد. اين معنا بر حسب علوم نيز اثبات شده است كه گازهاى درون زمين موجب تزلزل پوستهزمين مىگردد و گاهى به صورت زلزله ظاهر مىشود
ومَيَدان: انبياء / 31: «أَنْ تَمِيدَ بِهِم».
بمعناى نوسان است.
تعبير اوتاد (= ميخها) نيز مىتواند همين معنا را برساند:
نبأ / 7: «وَالْجِبالَ أَوْتادا».
كوهها ميخهاى زمين هستند.
2 ـ راهها (= سُبُل)
زخرف / 10: «وَجَعَلَ لَكُمْ فِيها سُبُلا».
اين مطلب كه خدا در زمين راههايى قرار داده است؛ نخست ساده بنظر مىآيد؛ زيرا انسان نيز خود راه مىسازد، سهل است كه آسفالت هم مىكند!!
امّا نكته اينجاست كه اگر زمين كاملاً هموار مىبود و هيچ چين خوردگى نمىداشت، قطعات مختلف زمين از هم مشخصّ نمىشد و هيچكس راه به جايى نمىبرد؛ به اضافه كه به وسيله چين خوردگيها و كوهها و تپه و ماهورها؛ راهها شكل مىيابند؛ همان كوهها و چين خوردگيها نيز اگر بصورت ديوار صاف بلند مىبود؛ عبور از آنها ميّسر نمىگشت؛ پس اينها، در همان حال كه مناطق زمين را مشخص مىكند؛ راههايى نيز فراهم مىآورد. و اين نعمت سترگى است. قرآن اين دقائق را يادآورى فرموده و ما را به انديشيدن در باره آنها دعوت كرده است.
3 ـ بادها (= رياح)
بادها، از چند جهت، در قرآن مورد بحث قرار گرفته است:
1 ـ از اينجهت كه موجب پيدايش ابر و در نتيجه باران مىگردند و مبشّران رحمت الهىاند.