responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : معارف قرآن نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی    جلد : 1  صفحه : 249

جنّ /9: «وَأَنّا كُنّا نَقْعُدُ مِنْها مَقاعِدَ لِلسَّمْع».

و ما (جنيّان) مى‌نشستيم آنجا در جايگاههاى (استراق)سمع. امّا اينكه چگونه آنان بالاى جوّ مى‌توانند استراق سمع كنند؛ در قرآن بيان نشده است هر چند مى‌توان وجوهى به صورت احتمال ذكر كرد.[1]

آنگاه در همين آيه‌ى 9 از سوره جنّ مى‌فرمايد: امّا اكنون به گونه‌اى است كه اگر كسى بخواهد استراق سمع كند، با شهاب طرد خواهد شد.

آيه‌ى ديگر:

انبياء / 32: «وَجَعَلْنَا السَّماءَ سَقْفاً مَحْفُوظا».

آسمان را سقف حفظ شده‌اى قرار داديم.

برخى كسانى كه كتابهايى به نام تفسير نگاشته‌اند؛ مى‌نويسند كه منظور از «سماء» در اين آيه، جوّ زمين است و اين جوّ به گونه‌اى ساخته شده است كه مانع ريزش سنگهاى آسمانى به زمين مى‌گردد بدينگونه كه از نظر علمى اثبات شده است كه هماره زمين از سوى آسمان سنگباران مى‌شود امّا اين سنگها چون به جوّ مى‌رسند[ به علّت سرعت و اصطكاك] به گاز تبديل مى‌شوند؛ لذا جوّ زمين «محفوظ» ناميده شده است.» در حاليكه بسيار روشن است كه اگر اين مطلب درست مى‌بود مى‌بايد مى‌گفت: «وَجَعَلْنَا السَّماءَ سَقْفاً حافِظا» يعنى جوّ، حافظ زمين مى‌شد نه محفوظ.

ظاهراً منظور از آسمان (= سماء) در اين آيه دستكم اين جوّ، نيست. بر حسب تعبير قرآن، آسمان سقفى است كه بر اين جهان محسوس كشيده شده است و اين جوّ، يا محفوظ از نابودى است يا محفوظ از سقوط و ريزش؛ كه ظاهراً اين معنا، مناسبتر است. زيرا خطر سقف، همان فرو ريختن است و اين براى انسان شگفت‌انگيز است كه روى سر او، چنان موجودات سترگى باشند و فرو نريزند. خداوند مى‌فرمايد:

رعد / 2: «اللهُ الَّذِي رَفَعَ السَّماواتِ بِغَيْرِ عَمَد تَرَوْنَها».

خداوند است آنكه فراز آورده است آسمانها را بى ستونى كه (بتوانيد)ديد.

در تفسير اين آيه دو وجه، تصوّر مى‌شود:

1 ـ منظور از «بِغَيْرِ عَمَد تَرَوْنَها» اينستكه «ستون مرئى» وجود ندارد؛ يعنى «تَرَوْنَها» صفت


[1] در بحثهاى بعدى توضيحى در اين باره خواهد آمد:

نام کتاب : معارف قرآن نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی    جلد : 1  صفحه : 249
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست