ما آسمان دنيا را به زيور ستارگان آراستهايم. بنابر آنچه از ظاهر اين آيه به دست مىآيد، ستارگانى كه زينت هستند؛ همانها هستند كه بالاى سرما، به چشم مىخورند و آويزههاى آسمان دنيايند و ربطى به آسمانهاى ديگر ندارند؛ در نهايت مىتوان گفت كه آسمانِ دنيا، شامل اينان مىگردد و اين ستارگان درون آن هستند؛ پس بايد گفت آسمان دنيا بر فراز اين ستارگان است و اينان را همچون چراغهايى از آسمان دنيا برآويختهاند.
ما آسمان دنيا را به چراغها آراستهايم و براى نگاهبانى.
بنابراين با آسمانهاى ديگر ربطى ندارند وگرنه مناسبتر اين بود كه بفرمايد: «زَيَّنَّا السَّموات».
امّا اينكه آيا آسمانهاى ديگر، چگونهاند؟ آيا ستارگانى دارند و ما نمىبينيم و يا ندارند؛ و اينكه خلقت آنها چگونه است؛ همه براى ما نادانسته است و از آيات چيزى در نمىتوانيم يافت.
به دنبال آيهى دوازدهم سورهى گرامى فصّلت؛ كلمات «...وَحِفْظا» آمده است چنانكه در آيه هفتم سوره مبارك صافّات نيز؛ و در سوره ارجمند حِجْرْ آيهى هفدهم، هم مىفرمايد:
حجر / 17: «وَحَفِظْناها مِنْ كُلِّ شَيْطان رَجِيم».
و آنان را از هر شيطان رانده شده، در پناه گرفتيم. اينك مىبينيم كه درپى آن مطلب كه ستارگان زينت آسمانند؛ مسألهى «حفظ آسمانها» مطرح شده است آيا منظور از «حفظ» چيست و ستارگان در نگاهبانى آسمانها، چه نقشى دارند؟
قبل از پاسخ به اين پرسشها؛ يادآور شويم كه زينت بودن اختران، بدينمعنى نيست كه تنها فايدهى آنان، همان زينت است؛ از آيات چنين چيزى دريافته نمىشود؛ آيات مىفرمايند كه اينان براى آسمانها زينت هم هستند؛ و اينگونه آيات، دلالت بر حصر غايت نمىكنند؛ چنانكه در آيهاى مىفرمايد:
و نشانههايى؛ و با ستارگان رهنمون يابند. كه درمىيابيم: چنين نيست كه تنها براى هدايت آفريده شدهاند؛ بكله اين نيز فايدهاى است كه بشر ـ بويژه در زمان نزول وحى ـ درمىيافته است.