پس در مورد اين آيه؛ دستكم احتمالِ راجع و پسنديدهتر اينست كه: سماء در اينجا، عالمِ فوقِ مادّه است و بحسب آنچه از ظاهر برخى آيات ديگر، برمىآيد؛ هر چه در اين عالم مادى وجود دارد، از آن عالم فوق مادّه نازل مىشود:
حجر / 21: «وَإِنْ مِنْ شَيْء إِلاّ عِنْدَنا خَزائِنُه».
همه چيز در آنجاست و سپس به عالم مادّه نزول مىكند و «روزى» انسان هم بايد از عندالله نازل شود.
پس به احتمال قوى، سماء در اين آيه سماء معنوى است؛ كه البتّه قابل تطبيق بر مباحث عقلى نيز است و هستى همه بايد از مرتبه بالاتر، نازل شود و از جمله رزق انسان هم. بودن بهشت در آسمان نيز ظاهراً از همين مقوله است. يعنى ظاهراً چنين نيست كه بهشت در يكى از كرات آسمانى قرار دارد ـ گرچه برخى چنين پنداشتهاند ـ در قيامت، همهى اين عوالم دگرگون مىشود:
همانا كسانى كه آيات ما را دروغ دانستند و از آنها سر پيچى كردند؛ درهاى آسمان برويشان گشوده نخواهد شد و به بهشت درنخواهند آمد تا شتر از سوراخ سوزن در گذرد! و چنين، گنه پيشگان را جزا مىدهيم.
آيا آسمان مادّى، درهايى دارد و مؤمنين از آنها وارد آسمان مىشوند امّا اين درها بروى كفّار بسته است؟
ظاهر و دنبالهى آيه اينست كه هر كس درهاى آسمان برويش گشوده گردد؛ وارد بهشت مىتواند شد؛ اين مؤيّد اين مطلب است كه بهشت در آسمان است و دّر آسمانى كه بهشت در آن قرار دارد؛ به روى كفّار باز نمىشود.
ما اكنون به اين مطلب كه آيا آن آسمان جسمانى است يا نه و آيا بهشت چگونه است نمى پردازيم؛ ولى البتّه معتقديم كه معاد جسمانى است و همانطور كه «روزى» ما جسمانى است و