آنچه مىشود استيناس كرد و از اين تعبيرات استفاده كرد اين كه: موجودى است كه دستخوش تحولات واقع نمىشود، محفوظ است، هيچ عاملى نمىتواند در آن اثر بگذارد، مكنون است، چيزى است كه مىتوان دربارهى آن گفت: عندالله است، مخصوصاً با توجه به اينكه در قرآن دربارهى چيزهايى كه عنداللهاست تعبيرات خاص بكار رفته است:
نحل / 69: «ما عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَ ما عِنْدَاللهِ باق».
تا اين اندازه را مىشود بدست آورد كه اين موجودى است تغييرناپذير و زوالناپذير. از ظواهر آيات بيش از اين چيزى بدست نمىآيد كه محفوظ است و مكنون و مرتبهاى از علم الهى است.
* سؤال
آنچه بايد روى آن تأمّل كرد اين است كه: آيا افعال اختيارى ما هم در آنجا هست يا نه؟ آيا همهى حوادثى كه براى بشر واقع مىشود آنجا هست يا نه؟
اين دو مهم است، چون انسان خيال مىكند كه اگر همهى افعال اختيارى ما قبلا معلوم باشد يكنوع جبر ايجاد مىكند، يا اگر حوادث پيش آمده براى هر كسى، نوشته شده باشد پس كارهاى ما جبرى است، هر كس سرنوشتى دارد و خواه ناخواه خواهد شد.
اين مسأله ابعاد بسيار وسيعى دارد، از جمله: با علم الهى ارتباط دارد: اوّلاً آيا واقعاً قرآن مىگويد حوادث و همه چيزى كه ما با اختيار انجام مىدهيم، در آن كتاب هست؟
بله، قرآن مىفرمايد هست. ثانياً اطلاق «لا رَطْب وَ لا يابِس اِلاّ فى كِتاب مُبين» شامل افعال اختيارى ما هم مىشود ولى به اين عموم اكتفا نمىشود بلكه تصريح مىگردد كه حوادثى كه براى هر كس پيش مىآيد، دانه به دانه تمام آنها قبل از وقوع در كتابى مكنون است.
حديد / 22: «ما اَصابَ مِنْ مُصيبَة فِى الاَْرْضِ وَ لا فى اَنْفُسِكُمْ اِلاّ فى كِتاب مِنْ قَبْلِ اَنْ نَبْرَأها اِنَّ ذلِكَ عَلَى اللهِ يَسيرٌ».
اگر از آن آيه «نَسْتَنْسِخُ ما كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ» هم استفاده كرديم كه اعمال ما را از لوح ديگرى بازنويسى مىكنند، پس اين آيات شاهد بر اين است كه تمام حوادث حتى اعمال اختيارى ما هم قبلا مكتوب است.
اما آيا اين، موجب جبر است؟
ابداً، جوابش خيلى ساده است، چون اين حوادث آنچنانكه واقع مىشود نوشته شده است پس آنچه با اختيار ما انجام مىشود، نوشته شده است كه با اختيار واقع مىشود يعنى نوشته