علت تامهى آن پديده مىگويند. اگر يكى از آنها نباشد آن پديده تحقّق پيدا نمىكند ولى اين طور نيست كه همهى آنها در ايجاد، مشاركت داشته باشند، بلكه هر يك در پيدايش و تحقّقِ آن نقش خاصى دارد. مثلا گلهايى كه شما در باغچه ملاحظه مىفرماييد براى اينكه به اين صورت در بيايند، يك عامل مؤثر نبوده، بلكه مجموعه عواملى دست به دست هم داده، تا يك گل خوشرنگ خوش بو در باغچه روييده است. تخم گل بايد در زمين افشانده شود يا نهال بايد غرس شود، گاهى بادى مىوزد و تخم گلى را در زمين مىافشاند و اتفاقاً سبز مىشود مثل گلهاى خودروى صحرايى. پس براى روييدن لالهى صحرايى باد هم لازم است تا تخم آن را در زمين بيفشاند ولى اين كافى نيست، بايد آب هم از آسمان ببارد تا زمين مرطوب شود و الا در زمين خشك، گل نمىرويد. در باغچه هم باغبانى بايد تخم گلى بيفشاند يا نهالى را غرس كند. دست باغبان بايد نهال را در زمين فرو ببرد و بعد هم آن را آبيارى كند و به موقع رسيدگيهاى لازم را به عمل بياورد تا گل برويد و رشد كند.
پيدايش اين گل را به يك عامل خاص نمىتوان نسبت داد. يعنى نمىتوان گفت تنها زمين يا باران يا باد است كه گل را به وجود آورده است. همه بايد باشند؛ هركدام از اينها نباشد كار ناتمام است. در چنين شرايطى ما معمولا آنچه را هميشه وجود دارد يا در دسترس است به حساب نمىآوريم و بر عاملى تكيه مىكنيم كه گاهى پيدا مىشود، تا اين شرايط كامل شود. مثلا زمين هميشه هست، نور آفتاب هم هميشه مىتابد، هوا هم بر زمين هميشه احاطه دارد؛ اينها را به حساب نمىآوريم و مىگوييم باغبان اين گل را رويانده است. يعنى بر عاملى كه گاهى هست و گاهى نيست؛ تكيه مىكنيم ولى اگر دقيق بگوييم؛ مىگوييم در روئيدن اين گل باغبان و زمين و نور و آب و صدها عامل ديگر تأثير داشتهاند؛ پس به اين معنا ما مجموعهاى از علل و عوامل را به صورت علت تامه در نظر مىگيريم كه هر وقت اين مجموعه كامل شد، گل مىرويد. همهى اينها هم در پيدايش گل به نحوى تأثير دارد اما تأثير يكى جانشين تأثير ديگرى نمىشود؛ نه نور آفتاب جاى باران را مىگيرد نه باران جاى دست باغبان را. در اينجا اگر گفته شود سهيم بودن چند علت يا چند عامل در پيدايش يك پديده نه تنها غلط نيست بلكه يك امرى كاملا صحيح و واقعى ست. گاهى استناد يك پديده به دو عامل به صورت جانشينى ست، يعنى يا اين عامل بايد اثر كند يا آن عامل. اگر اين يك اثر كند آن ديگرى اثر نمىكند و بالعكس يعنى مثل كليدهاى تبديل است. اين پديده بر سبيل تبادل يا به اين عامل يا به آن عامل احتياج دارد اگر يكى موجود بود به ديگرى نيازى نيست. در اينجا ما ممكن است يك