یکی
از بحثهایی که در الهیّات اسلامی و مسیحی به
صورت مشترک، توجّه شده است، مفهوم، جایگاه و کارکرد سنّت است؛ زیرا در
هر دو دین، قرآن یا کتاب مقدّس بهعنوان کتاب آسمانی و
متنی که از رهگذر وحی (= قرآن) یا الهام (=کتاب مقدّس)
پیامها و آموزههای خداوند را به انسانها ابلاغ کرده و به رسمیّت
شناخته شده است؛ امّا با این حال، میان اندیشوران هر دو
دین، از این جهت همصدایی وجود دارد که معتقدند از آن جهت
که کتاب آسمانی نیازمند تفسیر و ابهامزدایی است،
یا از آن جهت که کتاب آسمانی بیان پارهای از مسایل
و آموزههای دینی را مسکوت گذاشته، نیاز به سنّت به عنوان
مفسّر کتاب
آسمانی، یا منبعی مستقل در ارایهی آموزههای
دینی نوین، اجتنابناپذیر است؛ امّا با این حال،
مفهوم، کارکرد و گسترهی سنّت در مسیحیّت با آنچه در اسلام از سنّت
تعریف شده، تفاوتهای ماهوی و اساسی دارد. مقصود از سنّت
در اسلام گفتار یا رفتار معصوم است که در زمانی خاص، به منصهی
ظهور رسید؛ امّا متالهان مسیحی مقصود از سنّت را، آموزهها و
اعمال کلیسا در طول دوران از آغاز تاکنون میدانند.
نگارنده
در این مقاله، نخست به بررسی مفهوم، کارکرد و جایگاه سنّت از
نگاه اندیشوران مسلمان و متالهان مسیحی به طور جداگانه میپردازد
و در پایان به هدف مقارنه و تطبیق، شباهتها و تفاوتهای
این دو نگرش را بیان کرده و نشان میدهد که کارکرد سنّت در
مسیحیّت اشکالات بسیاری دارد.
نام کتاب : حدیث حوزه نویسنده : حدیث حوزه جلد : 1 صفحه : 8