1. فلاسفهٔ پيشين براي اثبات توحيد در خالقيت و ربوبيت، به اين صورت استدلال كردهاند كه خداي متعالي علت بيواسطه براي نخستين معلول، و علت باواسطه براي ساير مخلوقات است و علت باواسطه هم علت بهشمار ميرود، پس خداي متعالي آفريدگار همهٔ جهان ميباشد كه بعضي را بيواسطه و بعضي را باواسطه آفريده است.
2. دليل دوم اين است كه هيچ علتي به جز خداي متعالي استقلال در وجود و ايجاد ندارد، پس خالقيت حقيقي و استقلالي مخصوص اوست.
3. دليل سوم اين است كه نظام اين جهان كه شامل پديدههاي بيشمار گذشته و حال و آينده ميشود، نظام واحد همبستهاي است، و اگر جهان داراي چند آفريدگار ميبود، نظامهاي متعدد و مستقلي ميداشت و مخلوقات يكي از خدايان، نيازي به خداي ديگر و آفريدگار او نميداشت.
4. ربوبيت و تدبير آفريدگان، از روابط آنها با يكديگر انتزاع ميشود و مصداقي منحاز از وجود آنها ندارد. ازاينرو با اثبات توحيد در خالقيت، توحيد در ربوبيت و تدبير جهان هم ثابت ميشود.
5. اشاعره رابطهٔ عليت بين مخلوقات را انكار كرده، همگي آنها را بيواسطه مستند به خداي متعالي انگاشتهاند، و معتزله نوعي استقلال براي ساير فاعلها، بهويژه فاعلهاي اختياري قائل شدهاند و استناد افعال اختياري انسان به خداي متعالي را نفي كردهاند.
6. فلاسفهٔ پيشين استناد پديدهها و ازجمله افعال اختياري انسان را به خداي متعالي بهعنوان اثبات ميكردهاند.
7. با توجه به تعلقي بودن وجود معلول، توحيد افعالي تبيين روشنتر و صحيحتري مييابد و افعال اختياري انسان هم از اين نظر مستند به خداي متعالي خواهند بود كه افاضهٔ وجود و تأثير استقلالي مخصوص اوست.
8. بياناتيكهدركتاب و سنت مبني بر استناد همهٔ پديدهها و ازجمله افعال اختياري