11. مفهوم جوهر و مفهوم عرض، از مفاهيم ماهوي نيستند و نميتوان آنها را جنس عالي و از ذاتيات ماهيات بهشمار آورد.
12. جواهر مجرد عبارتاند از: عقول، نفوس، و جواهر مثالي. اما جوهر مادي همان جوهر جسماني است كه ميتوان آن را به دو قسم (جسم و صورت نوعيه) تقسيم كرد.
13. كيف نفساني و كيف محسوس، از اعراض خارجي، و كميت متصل و كيفيت مخصوص به آن، از عوارض تحليلي، و ساير اقسام مقولات عرضي، از مفاهيم اعتباري و انتزاعي هستند.
14. شش قسم از مقولات نسبي (اَين، متي، جده، وضع، اَن يفعل، و اَن ينفعل) و كميت متصل و كيف محسوس و كيف مخصوص به كميات متصل، از اوصاف ماديات هستند، و كيف نفساني، ويژهٔ جوهر نفساني مجرد ميباشد، و عدد و اضافه، مشترك بين ماديات و مجردات بهشمار ميروند.
15. اعراض تحليلي از شئون وجود جوهرند كه يك جعل بسيط به آنها و موضوعاتشان تعلق ميگيرد، و اعراض خارجي، وجود عرضي ويژهاي دارند كه متعلق جعل تأليفي ميباشد. اما به عدد و مقولات نسبي جعل حقيقي تعلق نميگيرد، خواه بسيط فرض شود و خواه تأليفي.
16. ازجمله نشانههاي مفاهيم غيرماهوي، حمل آنها بر خداي متعالی و بر مجردات و ماديات بهطور يكسان، و بر خودشان، و تغيير يافتن آنها به صِرف لحاظ و اعتبار، و اشتمال آنها بر مفهوم نسبت است.