1. كيفيت به اين صورت تعريف شده است: عرضي است كه ذاتاً قابلِ قسمت و نسبت نيست.
2. كيفيت به چهار قسم تقسيم شده است: كيف نفساني، كيف محسوس، كيف مخصوص به كميات، و كيف استعدادي.
3. كيف نفساني كيفيتي است مجرد كه تنها عارض جوهر نفساني ميشود و وجودِ آن از يقينيترين موجودات ميباشد، زيرا با علم حضوري درك ميگردد.
4. كيف محسوس كيفيتي است مادي كه با حواس ظاهري درك ميشود، و اثبات وجود آن بهصورتي كه در ظرف ادراك منعكس ميگردد، نيازمند به براهين تجربي است.
5. كيف مخصوص به كميات عبارت است از صفاتي كه به اعداد و مقادير هندسي نسبت داده ميشود. اما صفات اعداد به تبعيت از خود آنها اموري اعتباري هستند، و اما صفات كميات متصل و اشكال هندسي را ميتوان از عوارض تحليليه بهشمار آورد.
6. كيف استعدادي كيفيتي است كه بهواسطهٔ آن پيدايش پديدهٔ خاصي رجحان مييابد.
7. دليل عيني بودن آن را اتصاف به قرب و بُعد دانستهاند، چنانكه استعداد نطفه براي دارا شدن روح، بعيد و استعداد جنين كامل، قريب است.
8. مفهوم استعداد، از مقايسهٔ ماده با فعليتي كه در آن تحقق مييابد بهدست ميآيد و در خارج، جز فراهم شدن شرايط وجودي و عدمي، امر عيني ديگري بهنام استعداد وجود ندارد.
9. اتصاف استعداد به قرب و بُعد، از روي تشبيه و استعاره است و دليل وجود عيني براي آن نميشود.
10. صدرالمتألهين در پارهاي از موارد تصريح كرده است به اينكه بازگشتِ استعداد به زوال مانع و ضد است و اگر موانع پيدايش پديدهاي بهطور كلي زايل شد، استعداد ماده براي پديدهٔ مزبور قريب خواهد بود، و اگر بعضي از موانع باقي باشد، استعداد آن بعيد شمرده ميشود، و معناي وجود خارجي استعداد، اتصاف شیء خارجي به آن ميباشد.