15) موظّف بودن حكومت اسلامى بر گرفتن جزيه به اندازه توان مالى
اهلذمّه:
قتِلُوا الَّذينَ لا يُؤمِنونَ بِاللَّهِ ولا بِاليَومِ الأخِرِ
ولا يُحَرّمونَ ما حَرَّمَ اللَّهُ ورَسولُهُ ولا يَدينونَ دينَ الحَقّ مِنَ
الَّذينَ اوتوا الكِتبَ حَتّى يُعطوا الجِزيَةَ عَن يَدٍ وهُم صغِرون.[2]
توبه (9) 29
نيز---) اهل ذمّه
جعاله
جُعاله، التزام شخصى (به صورت ايقاع) به پرداخت اجرت معلوم در عملى
است. ملتزم را جاعل و طرف را عامل و اجرت را جعل و حقالجعالة گويند. [3] در اين مدخل از جمله «لمن جاء به حمل
بعير» استفاده شده است.
[4] آيه ياد شده گرچه مربوط به جعاله در شريعت يوسف (ع) است، ولى
بنا بر حجيّت سخن يوسف (ع) براى ما و علم نداشتن به نسخ آن در اسلام، براى
مشروعيّت جعاله قابل استناد مىباشد. (جواهرالكلام، ج 35، ص 186)
[5] از آنجا كه مشخص نبود، يافتن جامِ گم شده چه ميزان كار خواهد
بُرد، برداشت ياد شده تأييد مىشود.
[6] ضامن، نمىدانست چه كسى پيمانه را پيدا خواهد كرد، از اين رو
با آنكه عامل ناشناخته بود، ضمانت پرداخت جُعل را درباره او برعهده گرفت.
[7] مشروط كردن تعلّق بار غلّه شتر به آوردن جام شاهى، گواهى
آشكار بر تأييد شرط مورد بحث است.