پوست جهنّميان
7) كندن پوست سر جهنّميان، به وسيله آتش جهنّم:
كلّا إنّها لظى* نزّاعة لّلشّوى. [1]
معارج (70) 15 و 16
8) پوست، واسطه چشيدن عذاب در جهنّم:
إنّ الّذين كفروا بايتنا سوف نصليهم نارا كلّما نضجت جلودهم بدّلنهم جلودا غيرها ليذوقوا العذاب ....
نساء (4) 56
9) عذاب كافران، به وسيله گداخته شدن پوست آنان با آب داغ جهنّم:
... فالّذين كفروا ... يصبّ من فوق رءوسهم الحميم* يصهر به ما فى بطونهم والجلود.
حج (22) 19 و 20
10) رويش پوست جديد بر بدن جهنّميان، پس از بريان شدن و سوختن آن:
إنّ الّذين كفروا بايتنا سوف نصليهم نارا كلّما نضجت جلودهم بدّلنهم جلودا غيرها ....
11) رويش دوباره پوست بر بدن جهنّميان، جهت تداوم چشاندن عذاب به آنان:
... كلّما نضجت جلودهم بدّلنهم جلودا غيرها ليذوقوا العذاب .... [2]
12) سوختن و بريان شدن پوست كافران به وسيله آتش جهنّم:
13) تغيير كردن و سياه شدن پوست جهنّميان، بر اثر آتش جهنّم:
وما أدرك ما سقر* لوّاحة لّلبشر. [3]
مدثر (74) 27 و 29
پوست خداترسان---) همين مدخل، آرامش پوست و انقباض پوست
پوست در قيامت---) همين مدخل، تكلّم پوست و گواهى پوست
پوست دشمنان خدا---) همين مدخل، اعتراف پوست و گواهى پوست
پوست سر---) همين مدخل، پوست جهنّميان
پوست و عذاب خدا
14) صد ضربه تازيانه بر پوست بدنِ هر يك از زن و مرد زناكار، عذاب و كيفر كردار ناپسند آنان:
الزّانية والزّانى فاجلدوا كلّ وحد مّنهما مائة جلدة .... [4]
نور (24) 2
[1] يكى از معانى «شوى»، پوست سر است. (مجمعالبيان، ج 9- 10، ص 533)
[2] برداشت مزبور بر اساس اين است كه «ليذوقوا» متعلّق به «بدّلناهم» باشد.
[3] «لوّاحة» به معناى تغييردهنده و سياهكننده است. (روحالمعانى، ج 16، جزء 29، ص 215)
[4] «جلد» مصدر «اجلدوا» [در احتمالى] به معناى تازيانه زدن بر پوست بدن است. (مجمعالبيان، ج 7- 8، ص 196)