قالَ هَل عَلِمتُم ما
فَعَلتُم بِيوسُفَ واخيهِ اذ انتُم جهِلون.آيت
الله هاشمى رفسنجانى و برخى از محققان مركز فرهنگ ومعارف قرآن، فرهنگ قرآن، 33جلد،
موسسه بوستان كتاب - قم، چاپ: اول، 1384.
يوسف (12) 89
خانواده برادران يوسف
186. برادران يوسف، داراى اهل و عيال (زن، فرزند و ...):
[1] . آيه شريفه در اين باره كه يعقوب عليه السلام چه خطرى را براى
فرزندان خويش يا براى بنيامين احساس كرده بود بيانى ندارد. بسيارى از مفسّران گفتهاند:
از اينكه يعقوب عليه السلام از آنان خواسته متفرق شوند و از دربهاى متعدد وارد
گردند مىتوان حدس زد كه وى از خطر چشم زخم و مانند آن هراسان بوده است. (الميزان،
ج 11، ص 218؛ مجمع البيان، ج 5-/ 6، ص 320)
[2] . ضمير در «قالوا» به «اخوته» در آيه قبل بر مىگردد؛ يعنى همه
آنان چنين گفتند و بر اين نظر اتفاق داشتند. تعبير «و نحن عصبة» نشان مىدهد كه
آنان گروهى نيرومند بودند كه توان و نيروى خويش را در منافع يعقوب عليه السلام به
كار مىبردند و امور او را سامان مىدادند، اينكه آنان اين همه زحمت مىكشيدند اما
پدرشان بيشتر به يوسف عليه السلام و برادرش محبت مىكرد باعث تحريك حسادت آنان شد.
(الميزان، ج 11، ص 89-/ 90؛ مجمع البيان، ج 5-/ 6، ص 273) حضرت على بن الحسين عليه
السلام مىفرمايد: و كانت اول بلوى نزلت بيعقوب و آل يعقوب الحسد ليوسف لما سمعوا
منه الرؤيا. (تفسير نور الثقلين، ج 2، ص 412)