وَ هُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلى ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّى فَكانَ
قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى فَأَوْحى إِلى عَبْدِهِ ما أَوْحى ما كَذَبَ
الْفُؤادُ ما رَأى أَ فَتُمارُونَهُ عَلى ما يَرى وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً
أُخْرى عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهى عِنْدَها جَنَّةُ الْمَأْوى إِذْ يَغْشَى
السِّدْرَةَ ما يَغْشى ما زاغَ الْبَصَرُ وَ ما طَغى لَقَدْ رَأى مِنْ آياتِ
رَبِّهِ الْكُبْرى.
نجم (53) 7-/ 18
[1] . بنا بر قولى، مراد از «الرّؤيا» ديدن با چشم است كه در معراج
پيامبر صلى الله عليه و آله از مكّه به بيتالمقدّس و از آنجا به آسمانها در يك شب
اتفاق افتاد و در اول همين سوره به آن اشاره شد. مقصود از «فتنه» در آيه ياد شده
امتحان است. (مجمعالبيان، ج 5-/ 6، ص 654؛ جامعالبيان، ج 9، جزء 15، ص 110-/
113)
[2] . برخى مقصود از ضماير فاعلى در آيات مزبور را جبرئيل دانسته و
گفتهاند: قرب او به پيامبر صلى الله عليه و آله براى بردن آن حضرت به معراج بوده
است. (الميزان، ج 19، ص 28)
[3] . بنا بر احتمالى، دو ضمير در «دنا فتدلّى» به جبرئيل
برمىگردد. (الميزان، ج 19، ص 28)
[4] . لفظ «عبد» جسم و روح هر دو را در برمىگيرد و دليل آن آيه
«أرأيت الّذى ينهى عبداً اذا صلّى» (علق
(97) 9) است؛ زيرا شكى نيست كه مراد از
«عبد» در اين آيه، مجموع روح و جسد است. (تفسير فخررازى، ج 19-/ 20، ص 121)