responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ قرآن نویسنده : مرکز فرهنگ و معارف قرآن    جلد : 29  صفحه : 122

مُقيت/ اسماوصفات‌

اين اسم و صفت الهى از باب افعال‌ [اقاته‌] ثلاثى مجرّد «قات يقوت قوتاً» به معناى روزى دادن و نگهدارى كردن است و در قرآن يك بار براى خداوند به كار رفته است. [1]

... وَ كانَ اللَّهُ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ مُقِيتاً.

نساء (4) 85

مِقْيَس بن صُبابه‌

وى پس از غزوه بنى‌المصطلق از مكّه به سوى پيامبر صلى الله عليه و آله آمد در حالى كه ادّعاى اسلام داشت و طلب خونبهاى برادرش هشام را كه در اين غزوه به طور خطايى كشته شد مى‌كرد. [2] وى در فتح مكّه از جمله‌ افرادى بود كه به جهت خيانت خود در قتل يكى از مسلمانان به دستور پيامبر صلى الله عليه و آله كشته شد. [3] برخى‌ مفسّران آيه 93 نساء (4) را درباره وى دانسته‌اند كه وى به رغم گرفتن ديه، شخصى را كه پيامبر صلى الله عليه و آله او را مأمور رسيدگى به اين ماجرا نموده بود به قتل رساند و در حالى كه مرتد بود به مكّه فرار كرد، [4] نيز مقصود از «مَن كَفَرَ بِاللَّهِ مِن بَعدِ ايمنِهِ ...» (نحل، 106) مقيس و امثال وى دانسته شده‌اند كه پس از ايمان مرتد شدند. [5]

مقيم/ اسماوصفات‌

اين صفت فعلى الهى از باب افعال‌ [اقامه‌] به معناى برپاداشتن و اقامه است. كاربرد اين صفت براى خداوند در مورد برپا نشدن ميزان جهت سنجش اعمال كافران است. اين صفت الهى به صورت اسمى نيز در ادعيه آمده است. [6]

... فَلا نُقِيمُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَزْناً.

كهف (18) 105

مكاتبه---) بردگى‌

مكاشفه‌

كشف‌ [مصدر ثلاثى مجرّدِ «مكاشفه»] در لغت برداشتن پرده از روى چيزى را مى‌گويند [7] و در اصطلاح، علم مكاشفه، نورى است كه در قلب‌ [آدمى‌] پس از تطهير آن از صفات مذموم، ظاهر مى‌شود و در پى آن امورى مانند معرفت به ذات و اسماى الهى، وحى، شناخت ملكوت آسمانها و زمين، تشخيص الهامات شيطانى از رحمانى براى صاحب آن كشف مى‌شود. [8] برخى آن را كشف شدن امور غيبى براى‌ كسى دانسته‌اند. [9] در اين مدخل از واژه‌ «رأى» و مشتقّات آن استفاده شده است.

اهمّ عناوين: آثار مكاشفه، درخواست مكاشفه، مكاشفه محمّد صلى الله عليه و آله.

آثار مكاشفه‌

1. اطمينان قلبى از پيامدهاى كشف شهودى چگونگى زنده شدن مردگان براى ابراهيم عليه السلام:

وَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِ الْمَوْتى‌ قالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلى‌ وَ لكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلى‌ كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْياً وَ اعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ‌ [10].

بقره (2) 260

2. كشف و رؤيت برهان الهى، عامل بازداشتن يوسف عليه السلام از گناه:

وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها لَوْ لا أَنْ رَأى‌ بُرْهانَ رَبِّهِ كَذلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصِينَ‌ [11].

يوسف (12) 24

3. مشاهده ملكوت آسمانها و زمين، در پى‌دارنده عيان ديدن بطلان شرك و لمس توحيد:

وَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ لِأَبِيهِ آزَرَ أَ تَتَّخِذُ أَصْناماً


[1] . اسما و صفات الهى فقط در قرآن، ج 2، ص 1102.

[2] . تاريخ طبرى، ج 2، ص 110.

[3] . تاريخ طبرى، ج 2، ص 160.

[4] . مجمع البيان، ج 3-/ 4، ص 141؛ اسباب النزول، واحدى، ص 141.

[5] . الجامع لاحكام القرآن، قرطبى، ج 10، ص 118.

[6] . شرح الاسماء، ص 45؛ جنّةالامان، ص 247.

[7] . لسان العرب، ج 12، ص 102، «كشف».

[8] . تفسير القرآن الكريم، ملا صدرا، ج 2، ص 69.

[9] . ترجمه رساله قشيريه، به تصحيح فروزان فر، ص 118.

[10] . ابراهيم عليه السلام خواستار مشاهده حسّى تعلّق حيات به اجزاى مردگان نبود بلكه خواستار مشاهده فعل و امر خداوند در احياى مردگان بود كه امرى غيرمحسوس است، گرچه اين امر غير محسوس جداى از امر محسوس [تعلق حيات به اجزاى مادى و اجتماع آنها به صورت موجود زنده‌] نبود بنابراين او خواهان حق اليقين بود. (الميزان، ج 2، ص 374)

[11] . برهان ديده شده از سوى يوسف عليه السلام نوعى از علم و يقين كشفى بود كه به طاعت تمايل پيدا نمود و از گناه پرهيز كرد. (الميزان، ج 11، ص 129؛ مجمع‌البيان، ج 5-/ 6، ص 343-/ 344)

نام کتاب : فرهنگ قرآن نویسنده : مرکز فرهنگ و معارف قرآن    جلد : 29  صفحه : 122
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست