اين صفت فعلى الهى از باب افعال
[اقبار]
به معناى در خاك نهادن و در گور كردن است و تنها يك بار در قرآن براى خداوند در
مورد به خاك سپردن انسان آمده است.[1] اين صفت الهى به صورت اسمى نيز در ادعيه آمده است.[2]
ثُمَّ أَماتَهُ فَأَقْبَرَهُ.
عبس (80) 21
مقتدر/ اسماوصفات---) قدير/ اسماوصفات
مقداد بن عَمرو (الاسود الكندى)
مقداد بن اسود الكندى از صحابه رسول خدا[3] از چابكسوران وفادار به پيامبر صلى الله عليه و آله در ميادين
نبرد، خصوصاً غزوه بدر و ساير غزوات بود[4] برخى مفسّران آيه 77 نساء (4) را درباره وى و شمارى ديگر از
مؤمنان دانستهاند كه در مكه اجازه قتال با مشركان از پيامبر صلى الله عليه و آله
مىخواستند و چون به مدينه آمدند و مأمور به جنگ بدر شدند اين امر بر آنان ناگوار
و سخت آمد.[5] نيز نزول آيه 87 مائده (5) را در پى
آن دانستهاند كه مقداد همراه با گروهى ديگر از صحابه برخى طيّبات را بر خود ممنوع
كردند و با نزول آيه آنان از چنين اعمالى برحذر داشته شدند.[6]
مقدّر/ اسماوصفات---) قدر
مُقِدّم/ اسماوصفات
اين صفت فعلى الهى از باب تفعيل
[تقديم]
به معناى جلو انداختن و پيش فرستادن است و تنها يك بار در قرآن و در مورد پيش
فرستادن وعده عذاب به كافران بيان شده است.[7] اين صفت الهى به صورت اسمى نيز در ادعيه آمده است.[8]
قالَ لا تَخْتَصِمُوا لَدَيَّ وَ قَدْ قَدَّمْتُ إِلَيْكُمْ
بِالْوَعِيدِ.
ق (50) 28
مُقْسِط/ اسماوصفات
اين اسم و صفت الهى برگرفته از آيه
«شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ وَ الْمَلائِكَةُ وَ أُولُوا
الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ ...»
آلعمران (3) 18
مىباشد يعنى خداوند قائم به قسط و دادگرى است.[9] اين صفت الهى به صورت اسمى نيز در
ادعيه آمده است.[10]