responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ قرآن نویسنده : مرکز فرهنگ و معارف قرآن    جلد : 28  صفحه : 289

مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَها تَغْرُبُ فِي عَيْنٍ حَمِئَةٍ وَ وَجَدَ عِنْدَها قَوْماً قُلْنا يا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِمَّا أَنْ تُعَذِّبَ وَ إِمَّا أَنْ تَتَّخِذَ فِيهِمْ حُسْناً حَتَّى إِذا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَها تَطْلُعُ عَلى‌ قَوْمٍ لَمْ نَجْعَلْ لَهُمْ مِنْ دُونِها سِتْراً.

كهف (18) 83 و 86 و 90

29. قرابت زبان مردم مشرق زمين، در لغت، با زبان ذوالقرنين:

وَ يَسْئَلُونَكَ عَنْ ذِي الْقَرْنَيْنِ‌ ... حَتَّى إِذا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَها تَطْلُعُ عَلى‌ قَوْمٍ لَمْ نَجْعَلْ لَهُمْ مِنْ دُونِها سِتْراً حَتَّى إِذا بَلَغَ بَيْنَ السَّدَّيْنِ وَجَدَ مِنْ دُونِهِما قَوْماً لا يَكادُونَ يَفْقَهُونَ قَوْلًا [1].

كهف (18) 83 و 90 و 93

مشرق ماه‌

30. خداوند، تدبيركننده مشرق و مغربى خاصّ، براى ماه و خورشيد:

رَبُّ الْمَشْرِقَيْنِ وَ رَبُّ الْمَغْرِبَيْنِ‌ [2].

الرّحمن (55) 17

31. هر يك از ماه و خورشيد و ستارگان، داراى مشرقهاى متعدّد:

... وَ رَبُّ الْمَشارِقِ‌ [3].

صافّات (37) 5

فَلا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِبِ‌ ....

معارج (70) 40

مشعرالحرام‌

مشعر، مكانى است كه نشانه عبادت الهى باشد و وصف آن به حرم به جهت قداست آن مى‌باشد. [4] نام ديگر آن «مزدلفه» برگرفته از ماده «ازدلاف» به معناى نزديك شدن است، زيرا حاجيان در اين مكان به خدا تقرّب مى‌جويند، و يا بدين جهت كه آدم عليه السلام در اين مكان در كنار حوّا عليها السلام قرار گرفت. [5] از نامهاى آن «جمع» است، زيرا حاجيان نماز مغرب و عشا خويش را با يك اذان و دو اقامه جمع مى‌خوانند. [6] وقوف در مشعرالحرام، از مناسك حج است و بر حج‌گزار لازم است در حال اختيار از طلوع فجر روز عيد تا طلوع آفتاب به قصد قربت وقوف نمايد. [7]

استغفار در مشعرالحرام‌

1. دعوت خداوند از حاجيان براى استغفار، هنگام كوچ از عرفات به مشعرالحرام:

... فَإِذا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفاتٍ فَاذْكُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرامِ‌ .... ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفاضَ النَّاسُ وَ اسْتَغْفِرُوا اللَّهَ‌ ... [8]

بقره (2) 198 و 199

2. حاجيان طالب آمرزش به هنگام كوچ از عرفات به مشعرالحرام، مشمول غفران و رحمت الهى:

ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفاضَ النَّاسُ وَ اسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ.

بقره (2) 199

افاضه از مشعرالحرام‌

3. لزوم افاضه و حركت حاجيان از مشعرالحرام به سوى منى‌، پس از افاضه از عرفات به مشعر، در ايّام حج:

... فَإِذا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفاتٍ فَاذْكُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرامِ‌ .... ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفاضَ النَّاسُ‌ [9] ...

بقره (2) 198 و 199

ذكر در مشعرالحرام‌

4. لزوم ذكر خدا در مشعرالحرام از سوى حاجيان، در برابر نعمت خداوند بر آنان:

... فَاذْكُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرامِ وَ اذْكُرُوهُ كَما هَداكُمْ‌ [10] ...

بقره (2) 198

5. كيفيّت ذكر خدا در مشعرالحرام، بر طبق تعليم و دستور الهى:

... فَإِذا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفاتٍ فَاذْكُرُوا اللَّهَ عِنْدَ


[1] . آيه 93 بيان مى‌كند كه ذوالقرنين به سرزمين شمال سفر كرد و مردم آنجا زبان وى را نمى‌فهميدند. با توجّه به آيه 90 درمى‌يابيم كه مشرق زمينها زبان او را مى‌فهميدند

[2] . در احتمالى، مقصود از «مشرقين» مشرق خورشيد و ماه‌است. (مجمع‌البيان، ج 9-/ 10، ص 304؛ التفسير الكبير، ج 29-/ 30، ص 88)

[3] . بر اين اساس كه مقصود از مشارق، تمامى ستارگان و خورشيد باشد. (الميزان، ج 17، ص 122)

[4]

[5] 2 و. الكشاف، ج 1، ص 246

[6] . مجمع‌البيان، ج 1-/ 2، ص 526

[7] . تحريرالوسيله، ج 1، ص 441

[8] . به يك احتمال، مقصود از «ثمّ افيضوا» افاضه از عرفات است. (مجمع‌البيان، ج 1-/ 2، ص 527)

[9] . به يك احتمال، مقصود از «افيضوا» افاضه از مشعر به سوى منى‌ است، به اين دليل كه در آيه پيشين، حركت از عرفات ذكر شده و سپس فرموده است «ثمّ افيضوا» كه با توجّه به كلمه «ثمّ» افاضه و حركت دوم به سوى منى‌ خواهد بود. (همان، ص 528)

[10] . به يك احتمال، كاف در «كما» براى تعليل است‌

نام کتاب : فرهنگ قرآن نویسنده : مرکز فرهنگ و معارف قرآن    جلد : 28  صفحه : 289
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست