اين اسم و صفت الهى از باب افعال [ارسال] به معناى فرستنده
پيغامبرنده است كه به صورت اسمى [مُرسِل] 3 بار و به صورت فعلى 93 بار در قرآن
آمده است: [1]
... وَ لكِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ.
قصص (28) 45
بقره (2) 151 و 119؛ نساء (4) 64 و 79؛ مائده (5) 70؛ انعام (6) 6 و
42 و 43 و 48 و 61؛ اعراف (7) 57 و 59 و 94 و 133 و 163؛ توبه (9) 33؛ هود (11) 25
و 52 و 96؛ يوسف (12) 109؛ رعد (13) 13 و 30 و 38؛ ابراهيم (14) 4 و 5؛ حجر (15)
10 و 22؛ نحل (16) 43 و 63؛ اسراء (17) 59 و 77 و 68 و 105؛ كهف (18) 40 و 56؛
مريم (19) 17 و 83؛ انبياء (21) 7 و 25 و 107؛ حج (22) 52؛ مؤمنون (23) 23 و 32 و
44 و 45؛ فرقان (25) 20 و 48 و 56؛ نمل (27) 45 و 63؛ عنكبوت (29) 14 و 40؛ روم
(30) 46 و 47 و 48 و 51؛ احزاب (33) 9 و 45؛ سبأ (34) 16 و 28 و 34؛ فاطر (35) 9 و
24؛ يس (36) 14؛ صافّات (37) 72 و 147؛ زمر (39) 42؛ غافر (40) 23 و 70 و 78؛ فصلت
(41) 16؛ شورى (42) 51؛ زخرف (43) 23 و 45 و 46؛ دخان (44) 5؛ فتح (48) 8 و 28؛
ذاريات (51) 38 و 41؛ قمر (54) 19 و 27 و 31 و 34؛ حديد (57) 25 و 26؛ صف (61) 9؛
ملك (67) 17؛ حاقه (69) 17؛ نوح (71) 1 و 11؛ مزمل (73) 15؛ فيل (105) 3
مرسى الجبال/ اسما و صفات
اين صفت فعلى خداوندى از باب افعال [ارسا] به معناى استواردارنده و
بر جاى ايستادن است و در قرآن يك بار درباره خداوند و در مورد استوار كردن كوهها
به كار رفته است. [2] اين صفت الهى با اضافه به «جبال» در
ادعيه نيز آمده است. [3]
وَ الْجِبالَ أَرْساها.
نازعات (79) 32
مرض
مرض، خارج شدن از حدِّ اعتدالِ مخصوص به انسان را گويند و آن بر دو
قسم است: نخست: مرض جسمى، چنانكه در آيه شريفه «... و لا على المريض حرج» (نور
(24) 61) چنين است و دوم عبارت است از رذايل اخلاقى از قبيل جهل، ترس، بخل، نفاق و
...
مانند آيه شريفه «فى قلوبهم مرض فزادهم اللّه مرضاً» (بقره (2) 10). [4] فاعل آن «مريض» و جمع آن «مرضى»
مىباشد. [5] در اين مدخل از واژههاى «مرض» و
مشتقّات آن، «سقيم»، «شفاء» و برخى ديگر از واژهها و برخى آيات كه مفيد معناى مرض
مىباشند، استفاده شده است.
اهمّ عناوين: انواع مرض و مريض.
آثار مرض
1. مرض، موجب تخفيف در تكليف شرعى:
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما
[1] . اسما و صفات الهى فقط در قرآن، ج 1، ص 578-/ 592